کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیم شاخدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dropper wire
سیم آویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیم فولادی زنگنزنی که برای جلوگیری از اتصال مستقیم سیم تماس و سیم بالاسری، آنها را ازطریق گیره به هم وصل میکند و بین آنها تبادل انرژی برقرار میشود
-
chanterelle (fr.), cantino (it.), melody string
سیم آهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] زیرترین زه در ساز زهی
-
bond wire
سیم اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای که ریلها را برای برقراری اتصال الکتریکی به هم پیوند میدهد
-
silver-plated
سیماندود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ویژگی شیئی که با لایۀ نازکی از نقره پوشانده شود
-
catenary 2
سیم بالاسر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافه/ کابل یا شاخهای در بالای وسیلۀ نقلیۀ ریلی برای تأمین نیروی برق آن
-
wire coating
سیمپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] کاربرد پوششی پلاستیکی یا لاستیکی یا لعابی بر روی سیم یا بافه/ کابل
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
welding rod
سیم جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] مادۀ پرکننده به شکل سیم یا مفتول و عموماً بدون روکش
-
bead wire
سیمطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از سیمهای فولادی که مغزۀ طوقه را تشکیل میدهند و تنیدگی آنها مانع بلند شدن طوقه از لبۀ رینگ (rim flange) میشود
-
wire drawing
سیمکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فرایندی که در آن، مفتول یا میلگرد از درون قالب یا حدیده کشیده و به سیم تبدیل شود
-
course 2
سیمگروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گروهی از سیمها شامل یک یا دو یا سه عضوِ سیمی، که در حکم یک سیم واحد، کوک و نواخته میشوند
-
solenoid
سیملوله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پیچهای از سیمهایی با روکش عایق یا پیچیدهشده روی لولهای استوانهای یا لولهای با مقطع مربع
-
sympathetic string, resonance string
سیم همخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سیمی که معمولاً نواخته نمیشود، اما براثر پدیدۀ صوتیِ تشدید به ارتعاش درمیآید
-
tail splice
همباف سیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی که در آن رشتههای طنابهای الیافی به رشتههای بافههای سیمی متصل میشود
-
W-BPL
فراروخ بیسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← فراخباند روی خط برق بیسیم