کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاه کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dark tourism
گردشگری سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر به پایگاههای گردشگری خاص برای تجربۀ رنج مرگ
-
black list
لیست سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] فهرستی از نام افراد یا سازمانهایی که متهم یا مظنون به انجام فعالیت یا عمل نامطلوبی هستند
-
black light
نور سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی نور نامرئی مثل تابش فرابنفش که در برخورد با مواد فلوئورخشنده (fluorescent) باعث گسیل نور مرئی میشود
-
Piper
فلفل سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از فلفلسیاهیان علفی یا درختچهای یا بالارونده با 1000 تا 2000 گونه که اهمیت اقتصادی و بومشناختی بسیار دارند
-
film noir (fr.)
فیلم سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] اصطلاحی برای گروهی از فیلمهای امریکایی دهههای 40 و 50 که ویژگی آنها نمایش خشونت و تبهکاری و تنش و فضاهای کمنور و تباهی معنوی است
-
black water
فاضلاب سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فاضلاب حاوی ادرار و مدفوع
-
black varnish
ورنی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] در صنعت برق، نوعی ورنی بر پایۀ روغنهای خشکشونده و/ یا رزینهای مصنوعی به همراه مواد بیتومنی (bitumen) که از آن برای آغشته کردن قطعات الکتریکی استفاده میکنند
-
black comedy
کمدی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] نوعی کمدی که وضعیت تلخ انسان سرخورده را در فضایی تاریک و یأسآور نقل میکند و پایان خوش ندارد و تماشاگر را به فکر فرومیبرد
-
black hat
کلاهسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رخنهگری که صرفاً انگیزۀ خرابکاری دارد و عملیات مجرمانهای مانند ورود غیرقانونی به شبکه انجام میدهد
-
black ball
گوی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← گوی لنگر
-
glaucoma
آبسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که در آن به علت افزایش شدید فشار درون چشم، دید از بین میرود
-
اسپرزۀ سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← بارهنگ سیاهدانه
-
blackbody
جسم سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسمی آرمانی که میزان تابش و جذب آن کامل باشد
-
جعبۀ سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پروازنگار
-
black propaganda
تبلیغات سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تبلیغاتی که از منبعی غیر از منبع واقعی صادر میشود