کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاهنقطهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
scotomatous
سیاهنقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] 1. مربوط به سیاهنقطه 2. فرد مبتلا به سیاهنقطه
-
واژههای مشابه
-
scotoma
سیاهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای از میدان دید که محرکی خاص در آنجا قابل مشاهده نیست
-
full-stop, period 5
نقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نشانهای به شکل «.» در پایان جملۀ نوشتاری
-
spot
نقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یک واحد نمونۀ اختیاری که با مختصات جغرافیایی معینی مشخص میشو متـ . نقطۀ باستانی
-
scotometer
سیاهنقطهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری برای تشخیص و اندازهگیری سیاهنقطه
-
scotometry
سیاهنقطهسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] اندازهگیری نواحی جداگانۀ کاهش دید یا سیاهنقطهها در میدان بینایی
-
positive scotoma
سیاهنقطۀ مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سیاهنقطهای که به شکل لکه یا نقطهای سیاه در میدان بینایی ظاهر میشود و بیمار خود از آن آگاه است
-
prepheral scotoma
سیاهنقطۀ محیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای محروم از رؤیت، دور از نقطۀ تثبیت دید و متمایل به محیط میدان بینایی
-
central scotoma
سیاهنقطۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای محروم از بینایی، منطبق با نقطۀ تثبیت دید که رؤیت مرکزی را مختل میکند یا بهکلی از بین میبرد
-
absolute scotoma
سیاهنقطۀ مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای در میدان بینایی که در آن ادراک نور بهکلی از بین رفته است
-
negative scotoma
سیاهنقطۀ منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سیاهنقطهای که بهصورت فقدان دید در میدان بینایی ظاهر میشود و بیمار خود از آن خبر ندارد، و فقط با آزمایش آن را کشف میکنند
-
relative scotoma
سیاهنقطۀ نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای در میدان بینایی که در آن ادراک نور فقط کاهش یافته است یا فقدان دید، محدود به نوری از طولِموجهای خاص است
-
cluster point process
فرایند نقطهای خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] فرایندی نقطهای که براثر ناهمگنی یا عوامل دیگر، به بروز خوشهبندی، نامرتبط با محیط منجر شود
-
point group
گروه نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گروهی از عناصر تقارن که از یک نقطۀ واحد میگذرند یا به آن بازمیگردند