کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاست زمین سوخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
politics 1
سیاست 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فن و شیوۀ ادارۀ کشور یا واحدی سیاسی، ازجنبۀ داخلی
-
policy
سیاست 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مسیری که حکومت یا دولت یا حزب برای تحقق اهداف خود تعیین و طی میکند
-
information policy
سیاست اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اصول یا برنامه یا دستورالعملهای حاکم بر حوزۀ منابع و فنّاوری اطلاعات که یک شرکت یا سازمان یا مؤسسه یا دولت اتخاذ میکند
-
politico 2
سیاستباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عنوانی که افراد، گاه برای تخفیف یا تحقیر، به سیاستمداری که شیوۀ کار یا نظرهایش را نمیپسندند اطلاق میکنند
-
forest policy
سیاست جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شاخهای از علم جنگل که به مسائل اقتصادی و اجتماعی و حفاظتی و توسعۀ جنگل میپردازد
-
language policy
سیاست زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] خطمشی کلی در کاربرد یک زبان خاص یا گونهای از زبان در جامعه
-
health policy
سیاست سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] خطمشی ناظر بر چگونگی مراقبتهای سلامت و تدوین برنامههایی برای آن
-
food policy
سیاست غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مجموعه تدابیری که دولت برای حفظ سلامت غذایی افراد جامعه و برای دسترسی به غذای کافی و سالم اتخاذ میکند
-
dirty politics
سیاست کثیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] توسل به شیوههای غیراخلاقی برای نیل به اهداف سیاسی
-
policy maker
سیاستگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسی که سیاستگذاری میکند
-
policy making
سیاستگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایند تصمیمگیری درمورد یک راهکار برای رسیدن به یک هدف مشخص
-
tourism policy
سیاست گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ رهنمودها و تصمیماتی که صنعت گردشگری را در نیل به اهداف آن یاری میدهد
-
apolitical
سیاستگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ویژگی فرد یا نهادی که به امور سیاسی بیتوجه است
-
apoliticism
سیاستگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] خودداری نظاممند از مشارکت در فعالیتهای سیاسی و بیتوجهی نسبت به آن
-
policy studies
مطالعات سیاستگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] پژوهش و بررسی در زمینۀ سیاستگذاری