کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاستگریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
apoliticism
سیاستگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] خودداری نظاممند از مشارکت در فعالیتهای سیاسی و بیتوجهی نسبت به آن
-
واژههای مشابه
-
ploughing
فرمانگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] از دست رفتن فرمانگیری خودرو
-
lipophobicity, lipophobia
چربیگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی آن دسته از ترکیبات شیمیایی که چربیها را پس میزنند
-
anomaly 3
سامانگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وجود بینظمی و بیقانونی در زبان
-
loss aversion
زیانگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] پرهیز از زیان ازطریق پرداختن به موضوعی که زیانهای نپرداختن به آن بیش از توجه به آن باشد
-
bank run
بانکگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وضعیتی که در آن بسیاری از مشتریان بانکها و مؤسسات مالی، بهدلیل تردید درمورد توان مالی آن بانکها یا مؤسسات مالی، همزمان برای برداشت منابع خود از آن بانکها یا مؤسسات مالی اقدام میکنند و درنتیجه، با افزایش شمار برداشتها، احتمال قراردادشک...
-
voter apathy
رأیگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بیعلاقگی مردم به رأی دادن در انتخابات
-
balking
صفگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] امتناع مسافر یا راننده از ورود به صف
-
politics 1
سیاست 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فن و شیوۀ ادارۀ کشور یا واحدی سیاسی، ازجنبۀ داخلی
-
policy
سیاست 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مسیری که حکومت یا دولت یا حزب برای تحقق اهداف خود تعیین و طی میکند
-
information policy
سیاست اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اصول یا برنامه یا دستورالعملهای حاکم بر حوزۀ منابع و فنّاوری اطلاعات که یک شرکت یا سازمان یا مؤسسه یا دولت اتخاذ میکند
-
politico 2
سیاستباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عنوانی که افراد، گاه برای تخفیف یا تحقیر، به سیاستمداری که شیوۀ کار یا نظرهایش را نمیپسندند اطلاق میکنند
-
forest policy
سیاست جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شاخهای از علم جنگل که به مسائل اقتصادی و اجتماعی و حفاظتی و توسعۀ جنگل میپردازد
-
language policy
سیاست زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] خطمشی کلی در کاربرد یک زبان خاص یا گونهای از زبان در جامعه