کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
platform 1
سکو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محلی که در آن مسافر، پس از خرید بلیت، در انتظار سوار شدن به قطار بایستد
-
ring 3
سکو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← سکوی مشتزنی
-
واژههای مشابه
-
berth track circuit
مدارخط سکو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مدارخطی که بلافاصله پیش از علامت یا به موازات سکو قرار میگیرد
-
platform screen doors, platform edge doors, PED
درهای جداساز سکو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درهایی که در امتداد لبۀ سکوی مترو برای جدا کردن مسافر از قطار و خط نصب میشود
-
high block
شیبراهۀ سکو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخش شیبدار سکوی ایستگاه که برای ورود آسان صندلی چرخدار یا کالسکۀ کودک به قطارهای سبک مرتفع ساخته میشود
-
جستوجو در متن
-
side passenger platform, side platform
سکوی جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی سکو که در سمت بیرونی مسیر قرار دارد
-
stepping
پلهورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] انجام نرمشهای موزون با استفاده از پله و سکو
-
surface disposal, earth burial, aerial burial, sky burial
هواسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی تدفین که در آن جسد را بر روی زمین یا درخت یا صخره یا سکو مینهند
-
high passenger platform, high platform
سکوی بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی سکو که مسافران بدون نیاز به استفاده از پله از روی آن وارد وسیلۀ نقلیه میشوند
-
halt station
سکوی توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سادهترین نوع ایستگاه که معمولاً یک سکو و یک تابلو دارد
-
monostatic radar
رادار تکپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] راداری که فرستنده و گیرندۀ آن در یک محل یا سکو قرار دارد
-
acting area
محدودۀ بازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] فضایی اعم از صحنه یا سکو یا کف زمین که کارگردان برای بازی بازیگران معین میکند
-
flag station
نیمایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ایستگاه بستۀ دارای ساختمان و سکو و در برخی موارد خطوط کناری و کارمند