کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکه شدن کار و بار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
coin hoard
دفینۀ سکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مجموعهای از سکهها که یکجا دفن شدهاند
-
single-coin fare
کرایۀ تکسکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کرایهای که با یک سکه یا بهامهر پرداخت میشود متـ . تکسکهای
-
تکسکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← کرایۀ تکسکهای
-
جستوجو در متن
-
charge 2
باردار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملی که موجب ظهور بار الکتریکی شود متـ . باردار شدن، پر کردن، پر شدن * پر کردن در مورد باتری و خازن به کار میرود و باردار کردن در مورد اجسامی که مثلاً به روش مالش باردار میشوند. در زبان فارسی شارژ گاهی به معنای باردار شدن به کار میرود.
-
recurrent dislocation
دررفتگی مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی دررفتگی که بیش از یک بار و هر بار با وارد شدن نیروی کم ایجاد شود
-
bootable disk
دیسک راهانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی هرنوع حافظه یا افزارۀ ذخیرهسازی با قابلیت بار کردن و به کار انداختن سامانۀ عامل
-
service 3
سِرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ضربۀ آغازین بعد از هر بار ردوبدل شدن امتیاز در بازیهایی مانند بدمینتون و تنیس و والیبال
-
apron 1
پیشگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای هموار و وسیع در فرودگاه برای بارگیری و تخلیۀ بار و مسافر و تعمیر و نگهداری هواگَردها و هر کار مجاز دیگری بهجز عملیات پرواز
-
autogenous electrification
خودبارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جمع شدن بار الکتریکی در یک جسم براثر اصطکاک بین جسم و محیط اطراف آن
-
suburban bus, suburban coach
اتوبوس حومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که معمولاً فقط یک در، آن هم در جلو، دارد و فضایی برای بار ندارد و در مسیرهای نسبتاً طولانی با تعداد ایستگاههای کم به کار میرود
-
Marxian economics
اقتصاد مارکسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مکتبی اقتصادی برپایۀ آثار کارل مارکس که در آن بر نقش نیروی کار در توسعۀ اقتصادی تکیه میشود و براساس آن توأم شدن افزایش جمعیت با تخصصی شدن نیروی کار عامل اُفت دستمزدها محسوب میشود و ارزش کالاها و خدمات بهدرستی هزینۀ نیروی کار را آشکار نمی...
-
holotype, type species
گونهنام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نامی که برای اولین بار برای معرفی یک گروه آرایهشناختی جدید به کار میبرند و این نام بر روی این گونه باقی میماند، حتی اگر در گونهشناسی آن تجدید نظر شود
-
electrical baton, stun baton, shock baton
باتوم برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] باتومی با ابعاد معیار که با نیروی باتری چراغقوۀ استاندارد کار میکند و قادر است بار یا شوک الکتریکی با ولتاژ اندک وارد کند
-
macadam
ماکادام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] لایهای متشکل از سنگ شکستۀ درشت و ماسه که پس از کوبیده شدن بهعنوان لایۀ تحتانی زیراساس به کار میرود