کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوخت فسیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fossil fuel
سوخت فسیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هیدروکربنها یا سنگهای کربنداری که میتوان از آنها بهعنوان سوخت استفاده کرد
-
واژههای مشابه
-
bunker tank, bunker 3
مخزن سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از محفظههایی که در زیر عرشۀ کشتی برای نگهداری و ذخیرۀ سوخت تعبیه میشود
-
fuel consumption, fuel burn
مصرف سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، علوم نظامی، قطعات و مجموعههای خودرو] حجم یا جرم مشخصی از سوخت که در موتورها در واحد زمان مصرف میشود
-
fuel vent, fuel tank vent
هواراهۀ سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، علوم نظامی] هواکش یا لولهای برای سرریز سوخت از مخزن و متعادلسازی فشار درون و بیرون آن
-
fuel farms, joint holder user installation, JHUI
تأسیسات سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تأسیساتی برای نگهداری سوخت هواگرد و توزیع آن به خطوط هوایی
-
fuel manifold
چندراهۀ سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی، قطعات و مجموعههای خودرو] لولۀ اصلی همراه با لولههای خروجی منشعب از آن برای توزیع سوخت به درون محفظههای احتراق موتور
-
contingency fuel
سوخت احتیاطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی مازاد بر سوخت سفر که در شرایط نامساعد جوّی، مانند تغییرات پیشبینینشده در باد و دما و مسیرهای پروازی، از آن استفاده میکنند
-
additional fuel, unusable fuel
سوخت افزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی که برای مقاصد عملیاتی ازقبیل توزین و تعادل و رعایت حداقلها حمل میکنند
-
holding fuel
سوخت انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی که برای مواردی ازقبیل دید کم و شدآمد سنگین هوایی و شرایط تقرب پرواز کور یا تأخیرهای دیگر در حین پرواز، حمل میکنند
-
fuel injector2, injection pump
سوختپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] پمپ موتورگرد پرفشاری که سوخت را با فشار زیاد به محفظۀ احتراق وارد میکند
-
tire-derived fuel
سوخت تایری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست میآید
-
alternate fuel
سوخت جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سوختی که برای کاهش آلودگی هوا به جای بنزین و گازوئیل به کار میرود
-
taxi fuel
سوخت خزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوخت لازم برای روشن کردن موتور و حرکت تا نقطۀ برخاست
-
reserve fuel
سوخت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی مازاد بر سوخت سفر که برای مصارف عادی در نظر گرفته نمیشود، بلکه برای وقایع پیشبینینشده، علاوه بر سوخت سفر و سوخت احتیاطی و سوخت انتظار و سوخت جایگزین، در دسترس باقی میماند و فقط در موارد خاص و با مجوز مقامات بالا...