کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
passenger car 1
سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلۀ نقلیۀ موتوری، غیر از موتورسیکلت، با گنجایش حداکثر ده نفر، برای جابهجایی مسافر
-
واژههای مشابه
-
passenger car equivalence
همسنگ سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ضریب معادلسازی انواع خودروهای بزرگ نظیر اتوبوس با خودروهای سواری؛ محاسبۀ این ضریب به اندازه و وزن و سرعت خودروها و همچنین خصوصیات جاده، نظیر شیب آن، بستگی دارد
-
surfing 1, surf
موجسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی که در آن با استفاده از تختهموج بر روی موجها سواری میکنند
-
riding, horse riding
اسبسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سواری گرفتن از اسب برای تفریح یا ورزش
-
passenger car tyre
تایر سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری ویژۀ خودرهای سواری با قطر رینگ (rim) کمتر از 18 اینچ یا 45/7 سانتیمتر
-
چابکسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← اسبدوانی
-
hitch-hiking
رایگانسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سوار شدن بر خودرو یا کامیون عبوری به قصد سفر و بدون پرداخت کرایه
-
windsurfing, sailboarding
بادموجسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی مرکب از موجسواری و بادبانیرانی که با استفاده از تختهبادبان انجام میشود
-
automobile equivalent unit, AEU
گنجایش معادل سواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان گنجایش خودروبَر برای حمل وسایل نقلیه که با توجه به مساحت اشغالشده با خودروها در مقایسه با یک خودروِ استاندارد یا سواری محاسبه میشود
-
riding habits
میزان عمومیسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان تمایل به استفاده از حملونقل عمومی در یک محدودۀ مشخص نسبت به جمعیت آن محدوده
-
endurance riding
اسبسواری استقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یکی از رشتههای سوارکاری که مسابقات آن در مسافتهای طولانی برگزار میشود
-
جستوجو در متن
-
surfer 1, surf rider
موجسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به ورزش موجسواری میپردازد
-
hippodrome
اسبریس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] محل مسابقۀ سوارکاری و چابکسواری