کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطح فشارثابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
constant-pressure surface, isobaric surface
سطح فشارثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سطحی که فشار جوّ در همۀ نقاط آن در یک زمان معین یکسان است
-
واژههای مشابه
-
surface modification
اصلاح سطح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] بهبود سطح ماده با انجام تغییرات فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی متفاوت با آنچه از ابتدا بر سطح ماده وجود داشته است
-
face velocity, superficial velocity
سرعت سطح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بُردار سرعت گاز عمود بر سطح مقطع برخورد
-
epiclast
سطحآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذرات آواری حاصل از هوازدگی شیمیایی یا مکانیکی یا دیگر فرایندهای سطحی
-
felling area
سطح برش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سطحی از اراضی جنگلی که تمامی درختان قابلفروش آن بریده میشود
-
occlusal surface
سطح بَرهمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] سطح فوقانی دندانهای خلفی فک پایین و سطح تحتانی دندانهای خلفی فک بالا که در حالت بَرهمایی با یکدیگر تماس دارند متـ . سطح جونده masticatory surface
-
propeller area 1
سطح پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سطحی که پروانه درطی چرخش پوشش دهد
-
drag surface, back 3
سطح پسار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سطح پیشین تیغۀ پروانه که برای ایجاد ضخامت کافی گرد شده است تا به تیغه نیروی کافی بدهد
-
level of analysis
سطح تحلیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] هریک از مراتب بررسی جنبههای گوناگون روابط بینالملل و عوامل مؤثر بر آن در تفسیر سیاست جهان و تشریح پدیدارهای جهانی از دیدگاه فرد یا دولت یا منطقه یا کل جهان
-
level of supply
سطح تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مقدار تدارکات یا افزارگانی که برای تأمین نیازهای آینده، بنا بر دستور، پیشبینی و نگهداری میشود
-
level surface
سطح تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] سطحی که در هر نقطه بر امتداد گرانی عمود باشد
-
footprint area
سطح جاپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مساحت جاپا برحسب واحد سطح
-
level of details
سطح جزئیات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در برنامهریزیهای جاری و سامانههای اجرایی، هریک از سطوحی که در آن ویژگیهای لازم در جابهجایی نیرو و محموله شرح داده میشود
-
gore area
سطح جناغی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سطحی که بین سمت چپ راهگَرد و سمت راست مسیر اصلی در محل واگرایی یا همگرایی واقع میشود