کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرکه بر ابرو داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cider vinegar, apple vinegar
سرکۀ سیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] سرکۀ خوشطعم حاصل از تخمیر مجدد سیباب
-
acetic fermentation
تخمیر سرکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] اکسایش الکل و تبدیل آن به استیکاسید بهوسیلۀ استوباکتر (acetobacter)
-
acetification1
سرکهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایند تبدیل شدن یک ماده به سرکه یا استیکاسید
-
acetification2
سرکهای کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایند تبدیل کردن یک ماده به سرکه یا استیکاسید
-
جستوجو در متن
-
system 6
هَمبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دو یا چند حامل که با ابرو یا قلاب از سمت چپ به هم وصل و نُتهای نوشتهشده بر آنها بهطور همزمان اجرا شود
-
dominance 3, domination
سلطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] داشتن برتری بر دیگری یا دیگران؛ اعمال برتری بر دیگران یا دیگران
-
univalency
تکارزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] داشتن این ویژگی برای تابعی تحلیلی بر یک حوزه که یکبهیک است
-
illusion of control
تسلطپنداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] تصور اغراقآمیز از تسلط بر رویدادهای بیرونی داشتن
-
stubble retention
حفظ کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نگه داشتن کُلَش بر روی زمین بهصورت خاکپوش
-
napperon, slip cloth
لچکی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگتر بر روی آن میاندازند
-
ego cathexis
مایهگذاری آنمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، تمرکز انرژی روانی بر خویشتن و تلقی کردن آنمن خود بهعنوان موضوع دوست داشتن
-
rudder brake
قفل سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وسیلهای نصبشده بر سر محور سکان برای ثابت نگه داشتن سکان در هنگام تعمیر
-
plutocrat
زرسالار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که به دلیل داشتن ثروت بر دیگران حکمرانی میکند
-
bridge guardrail
ریل نگهبان پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پل نصب میشود