کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
red-belt
کمربند سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آسیبی زمستانی که براثر وزش بادهای شدید و گرم در جنگل سوزنیبرگ بهصورت نواری سرخرنگ جلوه میکند
-
Indus, Ind, Indian
سرخپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/1 است
-
bloodshot eye
سرخچشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] سرخ شدن چشمها براثر اتساع مویرگهای خونی چشم که معمولاً ناشی از مصرف ماریجوانا و حشیش است
-
erythromelalgia, acromelalgia, Gerhardt disease, Weir Mitchell disease
سرخدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی بیماری که در آن پاها و گاه دستها دچار اتساع در رگهای مجاور پوست و درد سوزناک همراه با بالا رفتن دما و سرخی میشوند
-
fried
سرخشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی پختهشده در روغن داغ
-
red out
سرخغش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] از دست رفتن بینایی براثر رسیدن بیشازحد خون به مغز در حرکات شتابدار و روبهپایین هواپیما
-
frying
سرخ کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در روغن یا چربی داغ
-
fryer
سرخ کن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] وسیلهای برای پختن مواد غذایی در روغن داغ
-
protanope
سرخکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به سرخکوری
-
snooker
سرخگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی روی میز معیار گویمیز که با دو بازیکن انجام میشود و دارای 21 گوی رنگی که 15 تای آن قرمز است، و یک گوی ضربه (cue ball) که با آن گویهای رنگی را با ترتیب خاصی در حفره میاندازند
-
flare 3
سرخهاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سرخی اطراف ورم کهیری که واکنش پوست در برابر آلرژی است
-
red snow
برف سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که سطح آن براثر رشد نوعی جلبک میکروسکوپی یا وجود گردوخاکِ قرمز به سرخی گراییده باشد
-
red attack
حملۀ سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حملۀ سوسک چوبخوار به درختی که براثر حمله شاخ و برگ تاج آن بهتدریج از سبز به کاهی و سپس به قرمز و درنهایت به قرمز سوخته تبدیل میشود
-
pure red cell aplasia
نارویش گویچههای سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] کمخونی حادی که در آن مغز استخوان گویچههای قرمز خون را تولید نمیکند
-
Podiceps grisegena grisegena
کَشیم گردنسرخ حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ کَشیمیان و راستۀ کَشیمسانان که سرِ گرد و منقار سیاه با قاعدهای زرد دارد و کلاهک سیاهی بر روی سر آن است که تا چشمها پایین میآید