کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخت سری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hard chromium
کروم سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششی از کروم که برای افزایش مقاومت در برابر سایش بر روی مادۀ دیگر ایجاد میکنند
-
hard anodizing
آندش سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] فرایند فلزپوشی ازطریق اکسایش آندی که در آن برقکافت با شدت جریان بالا و دمای پایین انجام میشود و پوششی ایجاد میکند که در مقابل خوردگی و سایش و فرسایش مقاوم است
-
hard acid
اسید سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یک اسید لِویس با قطبشپذیری پایین و اندازۀ کوچک و حالت اکسایش مثبت بالا و فاقد الکترونهای لایۀ خارجی که بهسادگی برانگیخته شوند
-
hardy
جانسخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که توانایی مقاومت در برابر تغییرات غیرمنتظرۀ زندگی را دارد
-
violent storm, storm 2, storm wind
توفان سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با سرعت 56 تا 63 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 11 Beaufort number 11
-
hard fibroma, fibroma durum
تارتود سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تارتودی حاوی بافت الیافی که یاختههای کمی دارد
-
sclerenchyma
سختآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بافتی گیاهی که در آن با ضخیم و چوبی شدن دیوارۀ سلولوزی یاختهها، استحکام بافت افزایش مییابد
-
hardware
سختافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تمامی اجزای فیزیکی سامانۀ رایانهای از قبیل بخشهای الکترونیکی و الکترومکانیکی، مانند تختهمدار و دستگاههای جانبی و ورودی و خروجی
-
fracture callus, callus 2, bone callus
سختپینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] بافت سخت استخوانی که در زمان ترمیم در دو طرف محل شکستگی تشکیل میشود
-
crispy
سختترد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذاییای که براثر جویدن بهآسانی شکسته و خرد میشود
-
crispness
سختتردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که براثر جویدن بهآسانی شکسته و خرد میشود
-
hardiness, stress tolerance 2
سختجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] میزان مقاومت موجود زنده در مقابل تنشهای محیط
-
hardwood
سختچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب درختان پهنبرگ که غالباً نهاندانه و خزاندار هستند
-
refractory
سختدرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مقاوم در برابر درمان
-
atheromatosis
سخترگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] انتشار چسبرگتود در سرخرگها