کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سختسرخرگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
arteriosclerosis
سختسرخرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که در آن دیوارۀ سرخرگها کلفت میشود و کشسانی خود را از دست میدهد متـ . تصلب شرایین
-
واژههای مشابه
-
atherosclerosis
سختسرخرگی آترومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی سختسرخرگی که در آن کژنههای چربی بر دیوارههای درونی سرخرگ ظاهر میشود و به انسداد نهایی جریان خون میانجامد متـ . تصلب شرایین آترومی
-
coronary arteriosclerosis
سختسرخرگی اکلیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی سختسرخرگی که سرخرگهای اکلیلی را مبتلا میکند متـ . تصلب شرایین اکلیلی
-
senile arteriosclerosis
سختسرخرگی پیرانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی سختسرخرگی که در سن پیری رخ میدهد متـ . تصلب شرایین پیرانه
-
cerebral arteriosclerosis
سختسرخرگی مغزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی سختسرخرگی که سرخرگهای مغز را مبتلا میکند متـ . تصلب شرایین مغزی
-
arterial duct, ductus arteriosus
مجرای سرخرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] رگی در جنین که سرخرگ ریوی را مستقیماً به آئورت متصل میکند
-
aortic
بزرگسرخرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به بزرگسرخرگ/ آئورت متـ . آئورتی
-
arteriovenous graft
پیوندینۀ سرخرگی ـ سیاهرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] رگی خودپیوندینهای یا دگرپیوندینهای یا برساختی که جانشین بخش معیوب شریان یا ورید میشود
-
hard chromium
کروم سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششی از کروم که برای افزایش مقاومت در برابر سایش بر روی مادۀ دیگر ایجاد میکنند
-
hard anodizing
آندش سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] فرایند فلزپوشی ازطریق اکسایش آندی که در آن برقکافت با شدت جریان بالا و دمای پایین انجام میشود و پوششی ایجاد میکند که در مقابل خوردگی و سایش و فرسایش مقاوم است
-
hard acid
اسید سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یک اسید لِویس با قطبشپذیری پایین و اندازۀ کوچک و حالت اکسایش مثبت بالا و فاقد الکترونهای لایۀ خارجی که بهسادگی برانگیخته شوند
-
hardy
جانسخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که توانایی مقاومت در برابر تغییرات غیرمنتظرۀ زندگی را دارد
-
violent storm, storm 2, storm wind
توفان سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با سرعت 56 تا 63 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 11 Beaufort number 11
-
hard fibroma, fibroma durum
تارتود سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تارتودی حاوی بافت الیافی که یاختههای کمی دارد