کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سختگیر و چشم تنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تراز چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نمای تراز چشم
-
eye-level shot, eye-level, eye line, eye-level angle, eye-level angle shot
نمای تراز چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن دوربین همسطح و همارتفاع چشم بازیگر باشد متـ . تراز چشم
-
hurricane core
هستۀ توفند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دورترین منطقۀ چرخند حارّهای، دربرگیرندۀ چشم و چشم دیواره
-
infraorbital region, regio infraorbitalis
ناحیۀ پایین کاسۀ چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای که در زیر کاسۀ چشم و بالای گونه قرار گرفته است
-
orbital region, regio orbitalis
ناحیۀ کاسۀ چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای که کاسۀ چشم و اطراف آن را در بر میگیرد
-
trabeculectomy
تورتیغهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ایجاد حفره در تورتیغۀ پشت حفرۀ قدامی چشم برای کاهش فشار چشم و تسهیل نشست مایعات ایجادکنندۀ آبسیاه
-
gorge
تنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، زمینشناسی] درهای باریک و ژرف با دیوارههای سنگی تقریباً قائم در کوهستان که از ژرفدره کوچکتر و از تنگدره پرشیبتر است
-
canthus
چشمگوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هریک از دو گوشۀ بیرونی و درونی چشم
-
replication eye
چشم همتاسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← حباب همتاسازی
-
heterophoria, latent deviation
ناهمگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی لوچی که در آن یک چشم در هنگام بسته شدن یا پوشانده شدن نسبت به چشم دیگر دچار انحراف میشود و بهمحض باز شدن به حالت بهنجار برمیگردد
-
eye, eye of tropical cyclone, eye of the storm
چشم توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پهنهای تقریباً دایرهوار، همراه با باد نسبتاً سبک و هوای صاف، در مرکز توفانهای شدید حارّهای که با چشمدیواره محصور میشود متـ . چشم
-
semi-vowel
نیمواکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همخوانی که در تولید آن مجرای گفتار تنگ شود، ولی به انسداد یا سایش نینجامد و ازاینجهت در مرز میان همخوان و واکه قرار گیرد متـ . نیممصوت نیمهمخوان، نیمصامت semi-consonant
-
gonioscope
گوشهبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری نوری برای آزمودن زاویۀ اتاقک پیشین و نشان دادن توانایی حرکت خودبهخودی و چرخش چشم
-
cecitourism
چشمبستهگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعیگردشگری تجربی که در آن گردشگر چشم خود را میبندد و به همراه یکی از دوستانش شهر را میگردد
-
black out
سیاهغش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سیاهی رفتن چشم و حالت غش ناشی از اختلال در میزان خونرسانی به مغز در حرکتهای شتابدار و روبهبالای هواپیما