کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستون مهره ها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ستون 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسى شيمى] ← برج
-
column 2
ستون 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضوی قائم در ساختمان که کارکرد اصلی آن تحمل بارِ فشاری است
-
extraction column
ستون استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] ستونی عمودی برای جداسازی یک یا چند جزء محلول از خوراک
-
fractionating column
ستون برخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که با آن اجزای سیال گازی یا مایع را ازطریق برخش بخارـ مایع یا استخراج مایعـ مایع یا برجذبش مایعـ جامد جدا میکنند
-
pedestal
ستونپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضوی که نیروی ستون را به پِی یا شالودۀ ساختمان منتقل کند
-
pulsed column/ pulse column
ستون تپشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] ستون استخراج مایعـ مایعی که با یک پمپ ضربهای مادۀ جاذب را به پایین آن تزریق میکنند و مایع بهصورت پیوسته از بالا به پایین جاری میشود
-
distillation column
ستون تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] ستون مخصوص جداسازی اجزای محلول متـ . برج تقطیر distillation tower
-
infilled column
ستون توپُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که فضای داخل آن با مصالح پر شده باشد
-
hollow column
ستون توخالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که میان آن خالی باشد
-
absorption column
ستون جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] استوانهای عمودی که در آن مایعی بهصورت قطرات ریزان، بخشی از یک گاز بالارونده را جذب میکند متـ . برج جذب absorption tower
-
A-pillar, A-post, windshield pillar, windscreen pillar
ستون جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ستونی که قاب شیشۀ جلو به آن متصل است و در نگهداری سقف نقش دارد
-
post pit
ستونچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودالی که دراصل برای قرار دادن تهستون ایجاد میشده است
-
vacuum column
ستون خلأ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] برج تقطیری که در فشار کمتر از فشار جوّ کار میکند متـ . برج خلأ vacuum tower
-
columned
ستوندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] دارای ستون
-
roof pillar, door pillar
ستون سقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از ستونهای سهگانۀ جلو و وسط و عقب که سازۀ اصلی بدنۀ خودرو را تشکیل میدهند و سقف بر روی آنها نصب میشود