کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستون جذب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
C-pillar, rear pillar, C-post
ستون عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ستونی در انتهای خودرو که قاب شیشۀ عقب به آن متصل است و در نگهداری سقف نقش دارد
-
ستون فقرات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ستون مهرهها
-
short column
ستون کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که نسبت ارتفاع به ابعاد مقطع آن در مقایسه با ستونهای لاغر کم و خمیدگی آن براثر نیروهای محوری ناچیز باشد
-
lava column
ستون گدازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ستونی از گدازۀ سیال یا جامدشده در مجرای آتشفشانی
-
slender column
ستون لاغر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که نسبت ارتفاع به ابعاد مقطع آن زیاد باشد
-
capillary column, open tubular column
ستون مویین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] لولهای بلند و باریک به طول صد متر با قطر 2/0 تا 5/0 میلیمتر که از آن در سوانگاری گازی استفاده میکنند
-
B-pillar, centre pillar, B-post
ستون وسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ستونی که در وسط خودرو بین دو در قرار دارد و سقف را بر روی رکاب نگه میدارد
-
bow arm
دست ستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستی که در هنگام تیراندازی کمان را نگه میدارد متـ . دست کمان bow hand
-
reinforced concrete column
ستون بتنفولادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که از بتن فولادی ساخته شده باشد
-
wetted wall column
ستون جدارهتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] ستون قائمی که در آن مایعی که قرار است فراوری شود، جدارۀ داخلی را مرطوب میکند
-
bubble column, BC 2
ستون حبابدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] برجی که گاز یا مایع سبکی از زیر به آن تزریق میشود و به آزادسازی و صعود حبابها منجر میشود متـ . برج حبابدار bubble tower
-
major operated department
ستون درآمدهای اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات عمدۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند
-
minor operated department
ستون درآمدهای متفرقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ستونی که به ثبت درآمدهای حاصل از خدمات متفرقۀ مهمانخانهها اختصاص داده میشود تا جداگانه محاسبه و واپایش شوند
-
continuous membrane column
ستون غشادار پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] غشاها یا اجزای غشاداری که ترتیب چیده شدن آنها بهنحوی است که مانند برج تقطیر عمل میکنند و هر سلول غشا در نقش یک مرحله است
-
vertebral column, spinal column
ستون مهرهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از جمجمه تا لگن که از مهرهها تشکیل شده است متـ . ستون فقرات