کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
standing wave
موج ساکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] موج ناروندهای که بعضی نقاط آن بدون ارتعاش است و در فاصلۀ بین آنها نواحیای با حداکثر ارتعاش دیده میشود
-
static electricity
الکتریسیتۀ ساکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جمعشدگی بارهای الکتریکی ساکن در مواد عایق و خازن و مانند آنها
-
Diomedea immutabilis
مرغ توفان دیومِدی ساکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای لاغراندام از تیرۀ دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان که لکۀ خاکستری مشخصی در اطراف چشم و گونهها دارد
-
جستوجو در متن
-
style zone
گسترۀ سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودهای که دستساختههای جوامع مختلف ساکن آن، شاخصههای سبکی مشابه دارند
-
electric field
میدان الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ناحیهای از فضا که در آن بر هر بار الکتریکی ساکن نیرو وارد میشود
-
lee wave
موج بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] موجی ساکن در جریان هوا، در پشت هر مانع، مانند تپه یا کوه
-
static friction
اصطکاک ایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیروی اصطکاک بین دو سطحِ درحالتماس وقتی که نسبت به هم ساکن باشند
-
rest mass
جِرم سکون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جِرم هر ذره در چارچوب لَختی که نسبت به ذره ساکن باشد
-
vibrating string
تار مرتعش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
-
holding brake
ترمز دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از انواع ترمز که قطار ایستاده را برای مدتی محدود ساکن نگه میدارد
-
domestic visitor
بازدیدکنندۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که از نقاط داخلی کشوری که در آن ساکن است دیدن میکند
-
static instability, hydrostatic instability
ناپایداری ایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] توانایی شارۀ ساکن در ایجاد حرکت تلاطمی تنها براثر عامل شناوری
-
aperiodic damping
میرایی نادورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بیشمیرایی هر سامانۀ نوسانکننده که در آن، سامانه بیآنکه حول نقطۀ تعادل خود به نوسان در آید، ساکن میشود
-
rural society
جامعۀ روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] جامعهای ساکن در یک یا چند آبادی با جمعیت و تراکمی کم که دارای تولیدات کشاورزی یا دامپروری است