کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساغر به سر کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
draw
کشیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عمل به عقب کشیدن زه که به ذخیره شدن انرژی در کمان منجر میشود
-
spike puller, preacher, roadmaster
میخکش چنگکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری شبیه به آچار با سر قلابمانند و دستۀ زبر برای گرفتن و بیرون کشیدن میخ پابند از مکانهایی با دسترسی محدود
-
windlass
دوّار لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ماشینی با یک قرقرۀ دندانهدار که معمولاً برای بالا کشیدن زنجیر لنگر به کار میرود و به یک قرقرۀ چرخنده برای بالا کشیدن طناب نیز مجهز است
-
locomotive
لوکوموتیو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلۀ نقلیهای که برای کشیدن وسایل خطنورد بر روی خط به کار میرود
-
skidding chain, dragging chain
زنجیر چوبکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکهزنجیری که یک سر آن با قلاب به سر بینه و سر دیگر آن به چوبکش وصل میشود
-
torticollis
کژگردنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تمایل مقاومتناپذیر سر به یک سو بهطوریکه سرانجام سر در یک طرف بماند
-
drawing weight/ draw weight
نیروی کشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نیرویی که برای کشیدن کمان و رسیدن به وضعیت تمامکشش صرف میشود
-
aero-towing, aerotow
یدککشی هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] استفاده از هواپیمای موتوردار برای یدک کشیدن و به پرواز درآوردن بادپَر
-
compound bow, compound
کمان مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی مجهز به قرقره و بافه که کشیدن زه را برای کمانگیر آسان میکند
-
pumping, pompage (fr.)
پمپزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بیرون کشیدن سیالات از جایی و داخل کردن آن به جای دیگر بهکمک تلمبه یا پمپ متـ . تلمبهزنی
-
capstan
دوّار عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ابزاری در عرشۀ کشتی، مجهز به یک محور عمودی، که برای کشیدن طنابها یا زنجیر لنگر از آن استفاده میشود
-
choker setter
خِفتبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کسی که قبل از کشیدن گِردهبینه یا درخت خِفت را به آن میبندد
-
piston pin bushing,small end bushing,connecting rod small end bush
بوش سر کوچک دستهپیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بوشی که در محل اتصال سر کوچک دستهپیستون به انگشتی پیستون تعبیه میشود متـ . بوش سر کوچک شاتون، آستینۀ سر کوچک دستهپیستون، آستینۀ سر کوچک شاتون
-
back splice
همباف برگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی که از آن، به جای سربندی، برای جلوگیری از باز شدن رشتههای سر طناب استفاده میشود و در آن ابتدا سر رشتهها را به یکدیگر گره تاجی (crown knot) میزنند و سپس آنچه را از سر رشتهها باقی میماند بهصورت همباف کوتاه به رشتههای ...
-
headlight flasher
چراغ هشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغی که با کشیدن دستهراهنما به سمت راننده بهسرعت روشن و خاموش میشود و از آن برای هشداردهی به رانندگان دیگر استفاده میشود