کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساحل خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
drowned beach
غرقهساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ساحلی که به علت افزایش سطح آب دریا یا نشست ساحل، در زیر آب فرورفته باشد
-
beach
ساحل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] منطقهای بین ناحیۀ شکست موج و ناحیهای که رسوبات سست ساحلی وجود دارد
-
shore 1
ساحل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فصل مشترک آب و خشکی متـ . کرانه
-
ساحل 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← دریالبه
-
ساحل 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← کناره
-
quay
ساحلاسکله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سازهای توپُر در امتداد آبراه قابلکشتیرانی که کشتیها برای تخلیه و بارگیری در آن پهلو میگیرند
-
lee shore
ساحل بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ساحلی که طرف بادپناه قرار میگیرد
-
cabanna 1, plage 1 (fr.)
ساحلسرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ تأسیسات رفاهی یا تفریحی یا اقامتی کنار ساحل * واژۀ "پلاژ" در زبان فرانسوی به مفهوم ساحل است، اما در تداول عامه فارسیزبانان به معنی فوق به کار میرود.
-
3S tourism
ساحلگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن گردشگرها اوقات خود را در ساحل دریا و بر روی ماسه و در زیر آفتاب میگذرانند
-
beaching
ساحلنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] قرار گرفتن سینۀ کشتی بر روی ساحل شنی بهگونهایکه با باز شدن در یا شیبه، پیاده کردن نیرو و تجهیزات و همچنین بازگشت مجدد به سمت دریا بهسادگی میسر باشد
-
inshore
پیشساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخشی از دریا که نزدیک ساحل است
-
beach replenishment, beach nourishment
نهشتهافزایی ساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اضافه شدن رسوبات ساحلی به منطقهای که مصالح خود را از دست داده است
-
beach starvation
نهشتهکاهی ساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] گسیختگی یا قطع رسوبگذاری در ساحل و باریک شدن ساحل براثر فعالیت دریا
-
cobble beach, shingle beach
ساحل قلوهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساحلی باریک که از ریگ و قلوهسنگ و سایر شنهای ساحلی تشکیل شده است و معمولاً به هر دو طرف خشکی و دریا شیب دارد
-
onshore wind
باد ساحلسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی از دریا به سمت خشکی