کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیستسنجشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
biometric
زیستسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] مربوط به زیستسنجی
-
واژههای مشابه
-
biometric function
تابع زیستسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] هریک از توابع مرتبط با مطالعۀ دادههای طول عمر
-
biometric verification
درستیسنجی زیستسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شناسایی زیستسنجشی
-
biometric identification
شناسایی زیستسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند شناسایی افراد براساس مشخصات جسمانی، مانند اثر انگشت و شکل هندسیِ دست و گوش و الگوی شبکیه و قرنیۀ چشم و ویژگیهای فیزیکی صدا متـ . درستیسنجی زیستسنجشی biometric verification
-
hygrometric
نمسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مربوط به نمسنجی
-
keratometric
قرنیهسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به قرنیهسنجی
-
cephalometric
جمجمهسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط یا منسوب به جمجمهسنجی
-
chelometric
چنگالهسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مربوط به چنگالهسنجی
-
archaeometric
باستانسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی آنچه برای تحلیل دادههای باستانشناختی از فنون علمی مانند شیمی و زمینشناسی و فیزیک استفاده میکند
-
psychrometric
رطوبتسنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مربوط به سنجش رطوبت
-
environmental biotechnology
زیستفنّاوری زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] استفاده از روشهای زیستفنّاوری در حفظ و مراقبت از محیط زیست
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
environment-friendly, environmentally friendly
سازگاربامحیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی فعالیتها یا فراوردهها یا شیوههای زندگی که پیامدهای زیستمحیطی کمتری دارند
-
bioclast
زیستآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد آواری حاصل از اندامهای مقاوم جانوران و گیاهان بهصورت کامل یا قطعهای