کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیسترخساره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
biofacies
زیسترخساره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی تقسیمبندی واحد چینهشناختی بر پایۀ فسیلهای موجود در سنگ
-
واژههای مشابه
-
facies
رخساره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ظاهر و ویژگیهای یک واحد سنگی که شرایط تشکیل آن را نشان میدهد
-
biofacies map
نقشۀ زیسترخساره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نقشۀ رخساره براساس خصوصیات دیرینهشناختی که نشاندهندۀ تغییرات محیطی و خصوصیات کلی یک واحد چینهشناختی است
-
biofacial
زیسترخسارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به زیسترخساره
-
biofacial zone
زون زیسترخسارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زون زیستچینهشناختی در یک توالی سنگی ساده که معرف محیطی با مجموعۀ فسیلی از خصوصیات یک زیستزون زنده است
-
petrofacies
سنگرخساره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← رخسارۀ سنگنگاشتی
-
sedimentary facies
رخسارۀ رسوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رخسارهای چینهشناختی که ازنظر ویژگیهای سنگشناختی و دیرینهشناختی با سایر قسمتهای یک واحد چینهشناختی متفاوت است
-
mineral facies
رخسارۀ کانیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگهایی با منشأهای مختلف که اجزای آنها در محدودههای خاصی از فشار و حرارت تشکیل میشوند
-
environmental biotechnology
زیستفنّاوری زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] استفاده از روشهای زیستفنّاوری در حفظ و مراقبت از محیط زیست
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
environment-friendly, environmentally friendly
سازگاربامحیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی فعالیتها یا فراوردهها یا شیوههای زندگی که پیامدهای زیستمحیطی کمتری دارند
-
bioclast
زیستآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد آواری حاصل از اندامهای مقاوم جانوران و گیاهان بهصورت کامل یا قطعهای
-
bioclastic
زیستآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی مواد آواری حاصل از اندامهای مقاوم جانوران و گیاهان
-
biolistics, particle gun technique, particle acceleration technique
زیستباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] نوعی روش انتقال ژن که در آن ذرات تنگستن یا طلای پوشیده با دِنا به سمت یاختهها یا بافتها یا اندامهای هدف پرتاب میشود متـ . ذرهباران particle bombardment, microprojectile bombardment