کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زِدْهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
elated
نشاطزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دارای احساس نشاطزدگی
-
excited 2
هیجانزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار هیجانزدگی
-
frozen
یخزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ویژگی مادۀ غذایی که در یخزن نگهداری شده باشد
-
reject
پسزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از جریان ورودی که از غشای تراوا عبور نمیکند و دربردارندۀ ناخالصیها و آلایندههایی مثل ترکیبات آلی و یونها و مواد کلوئیدی است
-
outcropped
برونزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هر سازند یا ساختار زمینشناختی که در سطح زمین پدیدار شده باشد
-
exalted
شعفزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار شعفزدگی
-
whipped cream
خامۀ زده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خامهای که آن را میزنند تا حجم آن به میزان 90 تا 100 درصد افزایش یابد
-
whipped topping
روچینۀ زده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ خوراکی تزیینی زدهشدهای که حاوی حدود 5 درصد چربی با نقطۀ ذوب پایینتر از 38 درجۀ سلسیوس است
-
frozen ground
زمین یخزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] زمینی که رطوبت خاک آن بیشتر به یخ تبدیل شده باشد متـ . خاک یخزده
-
protruding terminus
پایانۀ بیرونزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← سر چسبنده
-
خاک یخزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زمین یخزده
-
lightly salted diet
رژیم کمنمکزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم حاوی مقدار کم نمک که در آن دریافت روزانۀ نمک دستکم پنجاه درصد کمتر از میزان افزودن متداول آن باشد
-
جستوجو در متن
-
penalty spot
نقطۀ پنالتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نقطهای که ضربۀ پنالتی از آنجا زده میشود
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند