کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زن و زن باره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
loitering attack missile
موشک تهاجمی پرسهزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی موشک پرسهزن که پس از پرتاب، با استفاده از فن پرسهزنی به هدف مورد نظر تک میزند
-
wheel cleaner
ساچمهزن چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای تمیز کردن سطح چرخ به روش ساچمهزنی
-
womanism
زنباوری سیاهان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] در فرهنگ سیاهپوستان، به ویژگیهای جنسیتی زنان اشاره دارد که ممکن است بهنوعی بر آگاهی سیاسی یا اجتماعی نیز دلالت داشته باشد
-
freezing spray
افشانۀ یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آب دریا که به درون هوای کمتر از صفر درجۀ سلسیوس پاشیده میشود
-
bridging oxygen
اکسیژن پُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] در ساختار شیشۀ سیلیسی، یون اکسیژن واقع در میان دو یون سیلیسیم
-
non-bridging oxygen
اکسیژن غیرپُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] یون اکسیژنی که در میان دو یون واقع نشده است
-
freezing rain
باران یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارانی که به شکل مایع ریزش میکند، ولی بهمحض برخورد با زمین یا اشیای در معرض آن روی آنها پوشش یخشیشه ایجاد میکند
-
freezing precipitation
بارش یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر شکلی از بارش که بهمحض برخورد با زمین یا اشیای در معرض بارش یخ میزند
-
freezing drizzle
بارانریزۀ یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارانریزهای است که به شکل مایع ریزش میکند ولی بهمحض برخورد با اشیا پوشش یخشیشه ایجاد میکند
-
جستوجو در متن
-
dual careers
خانوادۀ دوشاغل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خانوادهای که در آن زن و مرد هر دو شاغلاند
-
total fertility rate
میزان کلی باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] میانگین تعداد تولدهای زندۀ یک زن به شرط آنکه آن زن در تمام طول دورۀ باروری خود زنده باشد و میزانهای باروری نیز تغییر نکند اختـ . میزان ک.ب. TFR
-
starlet
نوستاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بازیگر زن جوانی که آیندۀ حرفهای موفقی در پیش داشته باشد
-
gender equality
برابری جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] برخورد برابر با زن و مرد بر مبنای ارزش وجودی و نه یکسان بودن آنها
-
nymphomania
مردبارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل بیشازحد یا مهارنشدنی زن برای تحریک و ارضای جنسی توسط مرد
-
ovarian reserve
ذخیرۀ تخمدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شمار و کیفیت تخمکهای موجود در تخمدان زن در سن باروری