کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمین دریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
scarification 2, soil wounding
زمینخراشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] از بین بردن مکانیکی گیاهان رقیب یا واریزهها و چوبماندهای مزاحم یا زیرورو کردن سطح خاک برای بهبود شرایط بازجنگلکاری
-
plantocracy
زمیندارسالاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظامی سیاسی که در آن طبقۀ زمیندار قدرت را در دست دارد
-
suture 2, geosuture
زمیندرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خطی که مرز میان دو قطعه پوسته را که زمانی از هم جدا بودهاند و اکنون به هم پیوستهاند نشان میدهد
-
geothermometer
زمیندماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] 1. دماسنج ساختهشده برای اندازهگیری دمای چاههای آزمایشی یا نهشتههای دریایی عمیق 2. کانی یا مجموعهای از کانیها که ترکیب و ساختار آنها نشاندهندۀ اطلاعاتی دربارۀ گسترۀ دمایی تشکیل آنها باشد
-
geothermometry
زمیندماسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] اندازهگیری مستقیم یا غیرمستقیم یا برآورد دماهایی که فرایندهای زمینشناختی در آن دماها رخ داده یا رخ میدهد
-
geomathematics
زمینریاضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کاربرد ریاضیات در مطالعۀ زمین
-
geobios
زمینزیستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از زمین که زیستگاه گیاهان و جانوران خشکی است متـ . خشکیزیستگاه
-
زمینساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← علم زمینساخت
-
geofact
زمینساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هرگونه مادۀ کانی یا سنگ معدنی که در محوطۀ باستانی به دست میآید و نشاندهندۀ امکان وجود لایههای معدنی در نزدیکی محوطه است
-
rhizome/ rhizoma
زمینساقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ساقۀ زیرزمینیِ برخی گیاهان که دارای رشد افقی است و بهعنوان اندام تکثیرِ رویشی عمل میکند
-
groundwash
زمینشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] جریان حاصل از کار موتور یا حرکت نوک ملخ هواگَردهای بزرگ که در روی زمین گردباد ایجاد میکند
-
geochemistry
زمینشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ توزیع و مقدار عناصر شیمیایی در کانیها و کانسنگها و سنگها و خاکها و آب و جوّ و مطالعۀ گردش عناصر در طبیعت بر مبنای خواص اتمها و یونهای آنها؛ همچنین مطالعۀ توزیع و فراوانی ایزوتوپها، شامل فراوانی هستهای و پایداری در کیهان؛...
-
ground roll
زمینغَلت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای سطحی با سرعت و بسامد کم و دامنۀ بلند
-
geobarometer
زمینفشارسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هر پارامتر فیزیکی یا شیمیایی که بتوان برحسب فشار آن را بهصورت تجربی واسنجی کرد و در برآورد منشأ تشکیل سنگ یا کانی از آن استفاده نمود
-
geotechnology
زمینفنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کاربرد روشهای علمی و فنون مهندسی در استخراج و استفاده از منابع طبیعی