کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمینیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ground ice
زمینیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تودهای از یخ شفاف در درون زمین یخزده متـ . یخ زیر خاک subsoil ice سنگیخ stone ice یخ زیر زمین subterranean ice, underground ice
-
واژههای مشابه
-
ice
یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شکل جامد و بلوری آب در جَوّ بهصورت بلورهای برف و تگرگ و گویچهیخ
-
subterranean ice,underground ice
یخ زیر زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زمینیخ
-
frozen ground
زمین یخزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] زمینی که رطوبت خاک آن بیشتر به یخ تبدیل شده باشد متـ . خاک یخزده
-
geocryology
زمینیخشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مطالعۀ یخها و برفهای سطح زمین و سایر سیارات
-
Earth
زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سومین سیارۀ منظومۀ شمسی ازلحاظ فاصله از خورشید که سیارهای سنگی به قطر حدود 12800 کیلومتر است و شامل آب و جوّ و گرمای مناسب برای شکلگیری و ادامۀ حیات است
-
ablation moraine
یخرُفت یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد
-
ice point
نقطۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دمایی که در آن آمیزهای از آب خالص اشباع از هوا و یخ خالص، تحت فشار یک جَوّ، در تعادل قرار میگیرد
-
ice band
نوار یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نواری طولانی از تختهیخهای (ice floes) موازی با لبۀ یختود اصلی و جدا از آن
-
highland ice
فلاتیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی یکپارچه و محدود از خشکییخ بر روی فلاتی نسبتاً تخت که زمینِ زیر آن دیده میشود
-
ice nucleus
هستۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر ذرهای که بهعنوان هسته به تشکیل یخبلورها منجر میشود
-
spongy ice
یخ اسفنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخی که دارای آب مایع است
-
ice multiplication
یخافزایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایند ایجاد شدن ذرات یخِ بیشتر، از یخبلورهای موجود در ابر
-
firn
یخبرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مادهای که حد واسط بین یخ و برف است