کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمینشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
groundwash
زمینشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] جریان حاصل از کار موتور یا حرکت نوک ملخ هواگَردهای بزرگ که در روی زمین گردباد ایجاد میکند
-
واژههای مشابه
-
flux
شار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعداد ذرات یا مقدار شارهای که در واحد زمان به واحد سطح برسد
-
geostrophic flux
شار زمینگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انتقال یک خاصیت جوّی توسط باد زمینگَرد
-
Earth
زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سومین سیارۀ منظومۀ شمسی ازلحاظ فاصله از خورشید که سیارهای سنگی به قطر حدود 12800 کیلومتر است و شامل آب و جوّ و گرمای مناسب برای شکلگیری و ادامۀ حیات است
-
confluent
همشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ویژگی خطوط جریانی که در راستای شارش بیش از پیش به هم نزدیک شده باشد
-
flux quantization
کوانتش شار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدهای که نشان میدهد شار میدان مغناطیسی گذرنده از درون هر حلقۀ اَبَررسانا کوانتیده است
-
mudflow 1
گِلشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جریانی از مواد خاکی ریزدانۀ بسیار سیال
-
propwash
ملخشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] جریان هوای ایجادشده بهوسیلۀ ملخ که معمولاً مارپیچی است
-
electric flux
شار الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعداد خطوط میدان الکتریکی گذرنده از یک سطح
-
countergradient flux
شار پادشیو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شاری از یک متغیر در سوی مخالف شیو میانگین آن
-
chemical flux, chemiflux
شار شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مقدار تبدیل مادهای معین در واحد حجم و در واحد زمان در یک واکنش شیمیایی
-
heat flux
شار گرما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گرمای گذرنده از سطح واحد در واحد زمان
-
leakage flux
شار نشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعداد نوترونهایی که در واحد زمان از واحد سطح واکنشگاه/ رآکتور هستهای به بیرون میگریزند
-
isotropic flux
شار همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابش یا جریان ذراتی که شدت آن در همۀ جهتها یکسان باشد