کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمینهبرچینی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
background noise
نوفۀ زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعۀ نوفههایی که در تولید، دریافت، آشکارسازی یا ثبت صوت معین اخلال میکنند
-
background concentration
غلظت زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] غلظت طبیعی یک ماده در محیطی معین پیش از دخالت انسان متـ . تراز زمینه background level
-
background polarization
قطبش زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پاسخ قطبش القایی نسبتاً ضعیفِ حاصل از بسیاری از سنگهای کانینشده
-
base field, ground field
میدان زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] میدان مورد استفاده در تعریف یک فضای بُرداری
-
background
پسزمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] [زبانشناسی] آنچه به صحنهآرایی و ایجاد موارد حاشیهای در کنار پیام اصلی مربوط میشود [سینما و تلویزیون] معمولاً دورترین سطح نسبت به دوربین در هر نما یا صحنه [هنرهای تجسمی] عناصری تصویری که در ترکیببندی ...
-
background level
تراز زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← غلظت زمینه
-
background radiation
تابش زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابش یونندهای که بهطور طبیعی در محیط وجود دارد و از پرتوهای کیهانی و ایزوتوپهای پرتوزا در خاک و هوا ناشی میشود
-
bleeding 1
زمینهبرچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی زایشی، عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی که در آن عملکرد قاعدۀ الف باعث حذف بافت آوایی لازم برای عملکرد قاعدۀ ب میشود
-
feeding
زمینهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی زایشی، عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی که در آن عملکرد قاعدۀ الف باعث ایجاد بافت آوایی لازم برای عملکرد قاعدۀ ب میشود
-
grounding
زمینهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در مطالعات گفتمانی و کاربردشناختی، سازوکارهایی که گوینده یا نویسنده با استفاده از آن پیام اصلی و حوادث جانبی آن را بیان میکند
-
drone, bourdon2, pedal point2
زمینهنوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نغمهای ممتد که در قطعۀ موسیقی معمولاً بمتر از ملودی شنیده میشود
-
ground meristem
سرلاد زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یکی از انواع سرلادهای نخستین که منشأ بافت زمینه است
-
background temperature
دمای زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دمای ناشی از تابش زمینۀ کیهانی پخششده در محل مورد نظر
-
background conditions
شرایط زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] شرایط زیستی و شیمیایی و فیزیکی آب در بالادست محل تخلیه
-
ride cymbal, top cymbal
سِنج زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی سِنج که از آن برای ایجاد الگوهای ریتمی پایا استفاده میشود