کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زدن موی وغیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلمه زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ← قلمهزنی
-
hoax 2
کلک زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده از کلک برای فریب کاربر و واداشتن او به کارهایی که مطلوب فرستندۀ پیغام است
-
chat 2
گپ زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] گفتوگوی کاربری با کاربر یا کاربران دیگر با استفاده از اینترنت
-
پس زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] ← پسزنی 2
-
bumping
پُلُغ زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جوشش ناگهانی یک مایع براثر گرمایش شدید که در نتیجۀ آن حبابهایی شکل میگیرد که فشاری بیش از فشار جوّ دارند
-
switch
تاخت زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، حرکتی که در آن دو مدافع بازیکنان مهاجمی را که تحت پوشش دارند با هم عوض میکنند
-
label 2
برچسب زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نصب باریکهای از کاغذ یا مقوا یا فلز بر چیزی که بر روی آن اطلاعات یا دستورالعمل مرتبط با آن چیز نوشته میشود
-
render
پرداز زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] 1. حجم دادن بهکمک ابزار به یک طراحی یا نقاشی ساده یا اثری که به روش پرسپکتیو (perspective) ایجاد شده باشد 2. یکی از جلوههای نگاشتاری رایانهای در روند تولید فیلمهای پویانما که صحنههای سهبعدی ایجاد میکند
-
outcropping
برون زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ظاهر شدن و مرئی شدن در سطح زمین متـ . برونزنش
-
chicken game theory
نظریۀ جا زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظریهای دربارۀ وضعیتی که دو کنشگر درگیر، لطمۀ جبرانناپذیری خواهند دید، مگر اینکه یکی از آنها خود را عقب بکشد و به خواری تن دهد
-
approximate 1
تقریب زدن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] به دست آوردن نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
approximation 2
تقریب زدن 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیوهای برای به دست آوردن نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
scald 1, scalding
در آبِ جوش زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] غوطهورکردن کوتاهمدت مواد اولیۀ غذایی در آب جوش برای آمادهسازی آنها متـ . آب جوش زدن
-
آب جوش زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← در آب جوش زدن