کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
rubbish
زباله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد زائد جامد بهجز پسماندهای غذایی
-
incinerator
زبالهسوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کورۀ سوزاندن پسماندها در شرایط واپاییده
-
scavenger
زبالهگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کسی که از میان پسماندهای جامد مواردی را بهطور غیرقانونی جدا میکند
-
scavenging
زبالهگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جستوجو در میان پسماندها برای یافتن خوراک یا مواد قابلاستفاده
-
midden
تل زباله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای متشکل از دورریزهای فرهنگی و طبیعی
-
rotary kiln incinerator
زبالهسوز چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زبالهسوزی با سوختارخانۀ (combustion chamber) چرخان
-
thermal incinerator
زبالهسوز حرارتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی که در آن پسماند بهکمک شعله سوزانده میشود
-
kitchen midden
تل زبالۀ خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای از دورریزهای آشپزخانهای که در کنار یک خانه یا محوطۀ استقرار شکل میگیرد
-
liquid injection incinerator
زبالهسوز با تزریق مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی متداول برای سوزاندن پسماندهای مایع که در فشار بالا و به روش تبدیل مایع به قطرات ریز عمل میکند
-
جستوجو در متن
-
cocollection
جمعآوری یکجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جمعآوری همزمان زبالۀ خانگی و زبالههای تفکیکشده
-
bottom ash
تهخاکستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] باقیماندۀ ناشی از سوختن زباله یا سوخت در دیگ بخار یا زبالهسوز
-
landfill
خاکچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زمینی برای چال کردن ضایعات زباله بهطوریکه روی هر لایۀ زباله لایهای از خاک قرار دهند
-
mass burn facility
تأسیسات درهمسوزانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی زبالهسوز که در آن پسماندها را بدون جداسازی یا فراوری برای بازیافت میسوزانند
-
transposed primary context
بافت ردۀ یک ترانهشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بافت نامخدوش در تل زباله که حاصل فعالیتهای نهشتهگذاری است