کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریلسوراخکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rail punch, rail drill
ریلسوراخکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری مکانیکی که با حرکت تفنگی، در جان ریل سوراخ ایجاد میکند
-
واژههای مشابه
-
tie borer, sleeper borer
سوراخکن ریلبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری برای سوراخ کردن ریلبند برای نصب آسانتر میخ یا پیچ پابند متـ . سوراخکن تراورس
-
finger hole, finger tone hole, note hole
سوراخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از حفرههای سازهای بادی چوبی که بستن یا باز کردن آنها طول ستون هوای مرتعش را تغییر میدهد
-
bored tie
ریلبند سوراخدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی که برای سهولت کار، پیشتر آن را در محل نصب زینچه سوراخ کردهاند متـ . تراورس سوراخدار
-
tie plug
سوراخگیر ریلبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعۀ کوچک چوبی به اندازۀ میخ برای پر کردن سوراخ ریلبند متـ . سوراخگیر تراورس
-
سوراخکن تراورس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← سوراخکن ریلبند
-
rail
ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فولاد نوردشدهای که به شکل معین و بهصورت دو رشتۀ موازی بر روی ریلبندها نصب شود
-
rail bender
ریلخمکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری برای ایجاد شعاع مناسب در ریل بهمنظور نصب آن در قوس مسیر
-
rail heater
ریلگرمکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری دستی یا ماشینی که در طول خطوط بیدرز حرکت میکند و با ایجاد شعلۀ آتش باعث افزایش درجۀ حرارت آن میشود
-
joint tie
ریلبند درز ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی که زیر درز پیچی قرار میگیرد متـ . ریلبند درز، تراورس درز ریل
-
insect hole
سوراخ حشره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر سوراخ یا مجرایی در پوست یا چوب درخت که حشرات بالغ یا کرمینۀ (larva) آنها ایجاد کرده باشند
-
thumbhole
سوراخ شستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حفرهای در پشت سازهای بادی چوبی که بستن یا باز کردن آن با انگشت شست طول ستون هوای مرتعش را تغییر میدهد
-
punch 2
سوراخ کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوراخ و باطل کردن بلیت
-
apical foramen, root foramen, pulpal foramen
سوراخ نوک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] روزنهای در نوک ریشۀ دندان که عصب و رگهای دندان از آن عبور میکند