کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
prothallial
پیشریسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به پیشریسه
-
prothalliform
پیشریسهریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به شکل پیشریسه
-
prothalloid
پیشریسهسا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مانند پیشریسه
-
جستوجو در متن
-
multi-threading
چندریسگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] توانایی سامانۀ عامل برای اجرای همزمان ریسهها
-
multi-threaded
چندریسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفت یک سامانۀ کاروَری با توانایی اجرای همزمان ریسهها
-
blade 1
برگواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] قسمت پهن جلبک دریایی که بر روی ریسه قرار دارد
-
hyper-threading
پُرریسگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیتی در نرمافزارهای خاصی که در آنها ریسهها به جای آنکه بهصورت خطی پردازش شوند، بهصورت موازی و در یک پردازندۀ چندهستهای اجرا میشوند
-
cirrostratus
پرساپوشنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پردۀ ابر شفاف تقریباًً سفید، با جلوهای ریسهدار یا صاف، که همه یا بخشی از آسمان را میپوشاند و غالباًً پدیدههای هالهای تولید میکند
-
incus
سندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] قسمت فوقانی ابر کومهایبارا که به شکل سندان با نمای هموار و ریسهدار و مخطط است
-
Lemna
عدسک آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از عدسکآبیانِ آبزی با رشد سریع که اغلب گونههای آن ریسهمانند و در سطح آب شناورند
-
Lemnaceae
عدسکآبیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از قاشقواشسانانِ آبزی شناور ریسهمانند و کوچک که گلهای آنها ریز و یکپرچمی است
-
cirrus
پرسا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری به شکل رشتههای ظریف سفید یا تکهها یا نوارهای باریک عمدتاًً سفید جداازهم؛ این ابر جلوهای ریسهدار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد
-
capillatus
گیسودار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] گونهای از ابر کومهایبارا که اکثراًًً در قسمت فوقانی دارای قسمتهای پرسامانند مشخص و بهوضوح ریسهدار، با ساختار مخطط است و اغلب به شکل سندان یا پر یا تودهای از موهای کموبیش نامنظم دیده میشود