کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریز اندام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
finisher
لایهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی در راهسازی برای زیرسازی یا یکدست کردن روکش سطح جاده یا پیادهرو
-
mould drop
ماسهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی حجیم و نامنظمی با ظاهر شکننده در لبههای کناری یا گوشههای قطعۀ ریختگی که بخش کندهشدهای از دیوارۀ قالب به آن چسبیده است
-
apiculate
نوکریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که در نوک آن زائدۀ کوچکی است
-
small find
یافتۀ ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتههای کوچک ویژهای که فارغ از سازه یا بستری که به آن تعلق دارند، قابل برداشتن و حمل کردن هستند
-
merocrine
قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ویژگی غدهای ترشحی که ترشحات خود را بهصورت قطرات ریز رها کرده و ساختار یاختۀ ترشحکننده سالم میماند
-
holocrine
تمامریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ویژگی غدهای ترشحی که در آن تمامی یاخته با مادۀ ترشحی آن رها میشود
-
fine woody debris
چوبماند ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشهای پوسیده یا سالم قطعشده یا افتادۀ درختان مانند شاخههای کوچک و برگ و ریشه
-
fine structure
ساختار ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ساختار ترازهای انرژی و خطهای طیف اتم یا مولکول براثر جفتشدگی اسپین و تکانۀ زاویهای مداری
-
exocrine
برونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] ویژگی دستهای از غدد ترشحی که در آنها مادۀ ترشحی از راه مجرا به بیرون راه مییابد
-
endocrine
درونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] ویژگی دستهای از غدد و ساختارهای ترشحی که مواد ترشحی خود را به درون خون میریزند
-
light slash
دارماند ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دارماندهایی شامل شاخههای سبک و سرشاخهها و برگها و خردهچوبها
-
pinhole 2
ریزمُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] حفرههایی با سطوح صاف و تقریباً کروی که اغلب برخلاف مُکها با سطح قطعه تماس ندارند و چنانچه بزرگ باشند بهصورت منفرد و چنانچه کوچک باشند بهصورت گروهی، با اندازههای متفاوت، در قطعه...
-
eccrine
عرقریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی غدۀ برونریزی که عرق ترشح میکند
-
fine aggregate
مصالح دانهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مصالح دانهای با ذرات کوچکتر از 4/76 میلیمتر
-
endocrine disorders
اختلالات غدد درونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] اختلال عملکرد غدد درونریز به دلیل ترشح کم یا زیاد