کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
snow grains
برفریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بارش، متشکل از ذرات یخ کدر و سفیدرنگ بسیار ریز به قطر یک میلیمتر
-
ice pellets 1
تگرگریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بارش متشکل از ذرات یخ شفاف یا نیمشفاف به قطر 5 میلیمتر یا کمتر
-
drizzle
بارانریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارانی که قطر قطرات آن کمتر از 0/5 میلیمتر باشد
-
French drain, rubble drain, stone drain
زهکش سنگریزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] گودالی نسبتاً کمعمق برای جمعآوری آبهای سطحی که در آن لولهای سفالی با اتصالات باز یا لولههای بتنی متخلخل آب را به بستری از سنگریزههایی که گرداگرد لولهها پشتهریزی شدهاند میرساند
-
freezing drizzle
بارانریزۀ یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارانریزهای است که به شکل مایع ریزش میکند ولی بهمحض برخورد با اشیا پوشش یخشیشه ایجاد میکند
-
جستوجو در متن
-
bark residue
پوستماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پوستی که از گِردهبینه جدا شده و معمولاً موادی مانند شن و سنگریزه در داخل آن فرورفته است
-
glaze storm
توفان یخشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارشی که در آن براثر یخ زدن آب اَبَرسرد باران یا بارانریزه یا مِه، بر روی اشیای درمعرضبارش، پوششی از یخ تشکیل میشود
-
materia alba
پنیرک دندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نهشتهای نرم و سفید که اغلب در ناحیۀ طوقی دندان و بر روی پُژک دندان تشکیل میشود و شامل ریزههای غذا و یاختههای پوششی مرده و پروتئینهای بزاقی است
-
praecipitatio
بارشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر فرعی به شکل بارشی، یعنی باران یا بارانریزه یا یخدانه یا تگرگ و غیره، که از ابر میریزد و به سطح زمین میرسد؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازپوشنی و باراپوشنی و پوشنکومهای و پوشنی و کومهای و کومهایبارا میآید
-
stratus
پوشنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] لایۀ ابر خاکستری با پایهای تا حدودی یکنواخت که امکان دارد از آن بارانریزه یا سوزنکهای یخی یا برفدانه ببارد؛ هنگامی که خورشید در پشت این ابر قرار گیرد، خطوط مرزی آن بهروشنی قابل تشخیص است؛ پدیدههای هالهای تولید نمیکند، مگر در دماهای...