کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روشنچهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bright
روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ویژگی سطحی که به نظر میرسد مقدار زیادی نور گسیل میکند
-
telophase
واپسینچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مرحلهای از تقسیم یاختهای که در آن فامتنهای جداشده از یکدیگر در دو قطب یاخته گِرد هم میآیند و دور هر گروه غشای هسته تشکیل میشود
-
interphase
میانچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دورۀ بین دو تقسیم یاختهای پیدرپی
-
metaphase
پسچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دومین مرحلۀ تقسیم یاختهای که در طی آن غشای هسته در هم میریزد و فامتن با میانپارها (centromere) به رشتههای دوک (spindle) میچسبند
-
anaphase
پسینچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یکی از مراحل تقسیم یاختهای که در طی آن فامینکهای یک فامتن از هم جدا میشوند و به سمت قطبهای یاخته حرکت میکنند
-
landform
زمینچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعۀ خصوصیات فیزیکی قابلتشخیص و شکلهای ویژه
-
phenotype 1
برونچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تمامی خصوصیات ظاهری یک اثر باستانی که حاصل برهمکنش درونچهر و محیط اجتماعی آن است
-
genotype 1
درونچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ترکیب مادی در ساختار یک یا گروهی از دستساختههای باستانی که ازنظر وضعیت ظاهری و باطنی آن را از برونچهرش متمایز میسازد
-
prophase
پیشچهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نخستین مرحلۀ تقسیم یاختهای که در طی آن فامتنها با تقسیم طولی به فامینکها تبدیل میشوند
-
bright time
گاه روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] دورهای در هر ماه قمری که در آن بیش از یکدوم قرص ماه روشن است متـ . روشنی 1
-
camera lucida
اتاقک روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] وسیلهای متشکل از یک منشور بازتابان که برای طراحی و رونگاری از مناظر و چهرهها و غیره به کار میرود
-
bright nebula
سحابی روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابیای که به دلیل گسیل نور خود یا بازتاب نور ستارهها میدرخشد
-
light and shade
سایهروشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] درجات مختلف میان روشنی و تاریکی در نقاشیهای سیاه و سفید
-
leucocratic rock, light-coloured rock
سنگ روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ آذرینی که شاخص رنگی آن بین 5 تا 35 درصد است
-
clear data
دادۀ روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نسخهای از پیام یا داده که علاوهبر طرفهای مُجاز برای کاربران دیگر نیز مفهوم باشد