کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
coloured mélange
آمیزۀ رنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گونهای آمیزۀ زمینساختی که واحدهای سازندۀ آن رنگهای متفاوتی دارند
-
chromatopsia, chromopsia
رنگینبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی نقصان بینایی که در آن اشیای رنگین به رنگی دیگر و اشیای بیرنگ، رنگین به نظر میرسند
-
rainbow
رنگینکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] کمانی شامل نوارهای رنگی که از بازتاب و شکست نور خورشید در ذرات آب معلق در هوا پدید میآید
-
community of colour
اجتماع رنگینپوستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] اجتماع قومی غیرسفیدپوستان
-
women of colour
زنان رنگینپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنان اسپانیاییتبار (hispanic) و دیگر زنان متعلق به اقلیتهای قومی که در ایالات متحده زندگی میکنند؛ این اصطلاح عمدتاً در آثار فمینیستی با صبغۀ نژادپرستانه به کار میرود
-
dew bow
رنگینکمان شبنم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رنگینکمانی حاصل از قطرههای شبنم بر روی چمن
-
جستوجو در متن
-
xanthopsia, yellow vision
زردبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی رنگینبینی که در آن اشیا زرد دیده میشوند
-
halo vision
هالهبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تشخیص یک هالۀ رنگین در اطراف منبع نور
-
chloropsia/ chloropia
سبزبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی رنگینبینی که در آن همۀ اشیا با تهرنگ سبز دیده میشوند
-
Lepidoptera
پروانهسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] حشراتی با زبان مارپیچی و بالهای پهن و رنگین و چشمهای مرکب
-
polychromatic finish
نماپوشۀ رنگبهرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی با جلای فلزی و رنگدانههای شفاف و پرکی فلزی که جلوۀ رنگینتاب (iridescent) دارد
-
achromatic vision, achromatism, achromatopsia, complete colour blindness, total colour blindness
کوررنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم پایۀ پزشکی] ناتوانی مطلق در تشخیص رنگها و تفکیک هالههای رنگین متـ . تکرنگبینی monochromatism, monochromasia, monochromatic vision, monochromatopsia
-
petal
گُلبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] واحد تشکیلدهندۀ جام یک گل که معمولاً رنگین و از سایر اجزا متمایز است * مصوب فرهنگستان اول
-
flake pigment
رنگدانۀ پَرَکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی رنگدانۀ معدنی برای تولید رنگهایی از قبیل رنگ فلزنما (metallic) و صدفی و رنگینتاب (iridescent)