کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفت و آمد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
forward reaction
واکنش رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنش چپ به راست در واکنش دوطرفه
-
moraine
یخرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کومه یا پشته یا دیگر انباشتهای یخساری جورنشدۀ (unsorted) بدون چینه
-
fronthaul
سفر رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نیمۀ نخست یک سفر دوطرفه از مبدأ به مقصد متـ . رفت
-
follow through
پیرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حفظ موقعیت دست خم لحظهای پس از رهش، برای بالا بردن میزان دقت
-
ablation moraine
یخرُفت یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد
-
جستوجو در متن
-
processual archaeology
باستانشناسی روندگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جنبشی که در دهۀ 1960 در امریکا پدید آمد و هدف آن علمیتر کردن باستانشناسی بود و بر شناخت فرایندهای فرهنگی بنیادین تأکید میکرد متـ . باستانشناسی نو new archaeology
-
falangism
فالانژیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] شکل اسپانیایی فاشیسم که در دهۀ 1930 پدید آمد
-
rural politics
سیاسیات روستاگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نهضتی سیاسی برای حفظ شیوه و محیط زندگی روستایی اروپا که در واکنش به سلطۀ شهرنشینان و تصمیمات آنها در عرصۀ سیاسی به وجود آمد
-
food processor
چندکاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای برای خرد و آسیاب کردن و نرم و ورقه کردن مواد غذایی
-
arte povera, poor art
هنر بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] جنبش هنری که برخلاف مجسمهسازی سنتی، با به کار بردن مواد کمارزش ودمدستی و با استفاده از حداقل شکل و رنگ به وجود آمد
-
adjust 2
میزان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] مجموعه اَعمالی که برای جفت کردن و دقیق کردن و تنظیم یک دستگاه به کار رود
-
winterize
زمستانه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] سرد کردن روغن برای جدا کردن گلیسریدهایی با نقطۀ ذوب بالا و باقیماندۀ مومها
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
process cheese
پنیر پرورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که از خرد و مخلوط کردن و ذوب کردن انواع پنیر و نامیزه کردن آنها با نمکهای گوناگون به دست آید