کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
را سرپرستی و تربیت کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
integrationist
فمینیسم ادغامگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نوعی فمینیسم که معتقد است با اقناع و اطلاعرسانی و ارتقای آگاهی در محیطهای آموزشی و رشتههای تحصیلی موجود میتوان تعلیم و تربیت را دگرگون کرد
-
hotelman
هتلپیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فردی که در مهمانخانه، بهویژه در سطوح سرپرستی، اشتغال دارد
-
database administration
سرپرستی دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وظیفه یا مسئولیتی که سرپرست دادگان بر عهده دارد
-
data administration
سرپرستی دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] انجام وظایف مربوط به گردآوری و درونداد و ذخیرهسازی و پردازش دادهها در سامانۀ اطلاعات یک سازمان
-
wrangler
مربی حیوانات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول نگهداری و هدایت و تربیت حیوانات برای بازی در فیلم
-
solfeggio, solfège
مبانی موسیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دروس بنیادی موسیقی مانند دیدخوانی و تربیت شنوایی و نتنویسی
-
horsemanship
اسبورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فن تربیت اسب برای سواری گرفتن و مهار و هدایت آن
-
network administration
سرپرستی شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند پایش بار شبکه و نتایج خدمات و میزانسازیهای لازم برای حفظ خدمات و هزینهها در سطح هدفگذاریشده در طراحی
-
adoption 1
فرزندپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مراقبت و تربیت کودک توسط فرد غیرخویشاوندی که همۀ مسئولیتها و حقوق و الزامات والد طبیعی را پذیرفته است
-
animateur, activity coordinator
برنامهگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فردی که برنامهریزی و سرپرستی فعالیتهای تفریحی و ورزشی بر عهدۀ اوست و به زبان قابل فهم برای غالب مسافران سخن میگوید و آنها را به شرکت در برنامهها تشویق میکند
-
auditory training unit, auditory trainer
دستگاه تربیت شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نوعی کمکافزار شنوایی فردی یا گروهی که شامل تقویتکنندهای الکترونیکی است و در کلاس درس بهعنوان مکمل سمعک برای افراد کمشنوا به کار میرود
-
auditory habilitation, aural habilitation
نوتوانبخشی شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] افزایش توان ارتباطی شنیداری ـ گفتاری افراد دارای آسیب شنوایی مادرزاد با استفاده از سمعک و تربیت شنوایی و گفتاردرمانی و لبخوانی و ارتباط دستی (manual communication) متـ . توانبخشی شنوایی 2
-
sequence1
خطساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نسخۀ ضبطشده از دادههای میدی یا دادههای صوتی که میتوان آن را پخش کرد و ازطریق آن سختافزار یا نرمافزار میدی پردازندهها و سینتیسایزرها (synthesizers) و نمونهپردازها را واپایش کرد
-
crop pasture
محصول چَراپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] محصول کشاورزی که معمولاً باید آن را برداشت کرد، اما بهضرورت میتوان برای چَرای دام از آن استفاده کرد
-
fluid shortening
چربمایۀ مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه حاوی نامیزهساز و مقدار کمی چربی که میتوان آن را انبار و تلمبه کرد