کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
را به اطلاع رساند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
information structure
ساخت اطلاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ساختمان جمله ازمنظر انتقال اطلاعات به مخاطب متـ . ساختار اطلاع
-
ancillary information
اطلاع کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] اطلاع موجود در آمارۀ کمکی که با بهرهگیری از آن گاهی میتوان به کارایی بیشتری دست یافت
-
adjustable 1
سرشکنیپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ویژگی مشاهداتی که میتوان به روش سرشکنی خطای آنها را به حداقل رساند
-
whistle board
تابلوِ سوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تابلویی در کنار مسیر که به راهبر هنگام به صدا درآوردن سوت قطار را اطلاع میدهد
-
fact sheet/ factsheet
گزارهبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] برگهای حاوی نکات کلیدی و خلاصهای از اطلاعات دربارۀ موضوعی خاص که عموماً به قصد اطلاع مخاطبان تهیه میشود
-
cyberbunny
لافزن رایانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فردی که بدون اطلاع از رایانه به راهنمایی دیگران در این زمینه میپردازد
-
topic
مبتدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در ساخت اطلاع جمله، شخص یا چیزی که خبر دربارۀ آن است و نخستین سازۀ اصلی جمله به شمار میرود
-
information
اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] آنچه به دگرگونی وضعیت در نظامهای طبیعی و ساختگی یا نشانهشناختی میانجامد متـ . اطلاع
-
kleptography
سرقتشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] مطالعۀ این که چگونه طراح یک سامانۀ رمزی ممکن است بدون اطلاع کاربر به اطلاعات محرمانۀ وی دست پیدا کند
-
call progress tone
بوق پیشرَوی تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بوق برگشتی از سامانههای سودهی برای اطلاع دادن از پیشروی تماس به تماسگیرنده
-
blind signature
امضای کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی امضای رقمی که در آن امضاکننده بدون اطلاع از محتوای پیام اقدام به امضای آن میکند
-
definite train location
موقعیت قطعی قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] موقعیتی که در آن برای حفظ ایمنی کارگرانی که بر روی خط کار میکنند، زودترین زمان رسیدن قطار به نقطهای معین به آنها اطلاع داده میشود
-
advice of arrival, avis d'arrivée (fr.)
اعلام ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] برگهای که در آن به گیرنده اطلاع داده میشود که مرسولۀ پُستی به واحد پُستی رسیده است
-
feathering propeller
ملخ پرّهبستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخ گاممتغیر هواگَرد که میتوان در صورت خاموشی موتور، زاویۀ پرّههای آن را برای کاهش پَسار ملخ به حداقل رساند
-
early finish date, EF
زودترین پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] در روش مسیر بحرانی، زودترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت ناتمام را باتوجهبه منابع، قیدها و تاریخ دادهها به پایان رساند