کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهگَرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ramp 1
راهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] راه کوتاهی که دو شاخۀ مجاور یک تقاطع را به یکدیگر متصل کند
-
واژههای مشابه
-
slip ramp
کجراهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قطعهراهی کج که راه اصلی را به راه خدماتی موازی با آن وصل میکند
-
zebra layering
لایهبندی راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهبندی موزونی که در آن لایههای متناوب تیره و روشن تراکم متفاوت پیروکسن و پلاژیوکلاز را نشان میدهند
-
Aenigmato limnas marginalis
یلوۀ راهراه افریقایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ یلوهایان و راستۀ درناسانان که جنس نر آن نوارهای قهوهای تیره و سفید بر روی بدن دارد و قسمت جلوی روی بدن دارچینی روشن، ناحیۀ عقبی زیر بدن نارنجی تا قهوهای مایل به قرمز است
-
striped arch
چَفتۀ راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که با نوارهایی به رنگهای متضاد ساخته یا تزیین شده باشد
-
zebra dolomite
دولومیت راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی دولومیتی، با نوارهای مشخص متشکل از لایههای خاکستری روشن درشتبافت و لایههای تیرهتر ریزبافت
-
rotund, rounded
نوکگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک گرد قوسیشکل دارد
-
circular arch2
قوس گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی قوس چرب بهصورت کمانی از دایره
-
surfer 2
وبگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عامل یا شخصی که به وبگَردی بپردازد
-
journal
یاتاقانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن میچرخد
-
isotrope
همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به همسانگردی
-
perpetual tourist
همیشهگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] 1. فرد ثروتمندی که همیشه در سفر است 2. فرد ثروتمندی که برای فرار از مالیات خواهان اقامت در هیچ کشوری نیست و ازاینرو، همیشه در سفر است
-
backpacker
کولهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که با کولهپشتی به سفر یا پیادهروی میپردازد
-
dust 2
گَرد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ذرات جامد خشک و کوچک، به اندازۀ یک تا صد میکرومتر، که براثر نیروهای طبیعی مثل باد یا فرایندهای مکانیکی مانند آسیا کردن، در هوا معلق و معمولاً براثر نیروی گرانش تهنشین میشود