کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذخیره 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
reserve
ذخیره 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بازیهای تیمی، بازیکنی که در مواقع لزوم و با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود
-
واژههای مشابه
-
booking
ثبت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تثبیت ذخیرۀ بلیت و اتاق در مهمانخانه و جز آن در زمانی معین
-
storage fat
چربی ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] چربی تجمعیافته در انبارههای چربی
-
seed stock
بذر ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بذر یا غده یا ریشهای که برای کاشت ذخیره میشود و منبعی از ژرمپلاسم (germplasm) برای حفظ و تکثیر بذر رقمهای زراعی یا رگههای ژنی است
-
reserve fuel
سوخت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی مازاد بر سوخت سفر که برای مصارف عادی در نظر گرفته نمیشود، بلکه برای وقایع پیشبینینشده، علاوه بر سوخت سفر و سوخت احتیاطی و سوخت انتظار و سوخت جایگزین، در دسترس باقی میماند و فقط در موارد خاص و با مجوز مقامات بالا...
-
شبکۀ ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← شبکۀ ذخیرهسازی
-
understudy
بازیگر ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بازیگری که خود را از پیش برای بازی در یکی از نقشهای اصلی آماده کرده است تا در هنگام ضرورت به جای آن بازیگر بازی کند
-
overbooking, oversale
بیشذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ذخیرۀ جا بیش از ظرفیت یک پرواز برای جبران عدم حضور مسافر یا ذخیرهسازیهای مکرر
-
pre-booking
پیشذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ابراز تمایل مسافر به عقد قرارداد بعد از پذیرش شرایط آن
-
reservation
ذخیرۀ جا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نگهداری جا در هواپیما از طرف شرکت هواپیمایی براساس درخواست مسافر
-
polymetallic deposit
ذخیرۀ چندفلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذخیرۀ معدنی دارای سه یا چند فلز که ازنظر اقتصادی اهمیت داشته باشد
-
storage device
ذخیرهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل ذخیرهسازی دائمی یا نیمهدائمی دادههای رقمی، که بیشتر به دیسک یا نوار اطلاق میشود
-
stored
ذخیرهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی هر داده یا اطلاعاتی که در حافظه انباشته شده باشد متـ . ذخیره 3
-
store
ذخیره کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه