کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرجوشخوردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
delayed union
دیرجوشخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وضعیتی آسیبشناختی که در آن استخوان شکسته در مدت معمول جوش نخورد
-
واژههای مشابه
-
union
جوشخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ترمیم شکستگی یا برش استخوان
-
corrosion
خوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] واکنش شیمیایی یا برقشیمیایی بین فلز و محیط که به زوال فلز و خواص آن منجر میشود
-
abbey1
دیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بنا یا مجموعۀ بناهایی که راهبگان یا راهبان در آن زندگی میکنند
-
stress-corrosion cracking, SCC
تَرَکخوردگی خوردگی ـ تنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ترکخوردگی فلز یا آلیاژ براثر فرایندهای همزمان خوردگی و تنش کششی باقیمانده
-
weld reinforcement
گُردۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فلز جوش مازاد بر مقدار لازم برای پر کردن شیار جوش
-
burn in 2
ماسهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] لایۀ نازک ذوبشده و چسبیدۀ ماسه به قطعۀ ریختگی که ظاهری براق و آبلهگون دارد
-
weld penetration, depth of fusion
نفوذ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فاصله بین سطح اولیه و عمیقترین محل ذوب فلز پایه
-
spot weld
نقطهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای فاصلهداری که عموماً بهصورت دایره دیده میشود
-
weld metal
فلز جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فلزی در جوش ذوبی شامل بخشی از فلز پایه و فلز پرکننده که در حین جوشکاری ذوب میشود
-
weld decay
واپاشی جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، خوردگی] نوعی خوردگی مرزدانهای که براثر تغییرات متالورژیکی در ناحیۀ جوشکاری به وجود میآید
-
weld pass, weld run
گذر جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] تکعبور اسباب جوشکاری در طول یا عرض قطعه که در طی آن فلز جوش بهطور پیوسته ذوب میشود
-
weld bead, bead 2
مهرۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] تکههای بیضیشکل فلز جوش رسوبدادهشده که در نتیجۀ همپوشانی موجب اتصال دو قطعه میشوند
-
weld interface
میانای جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] مرز بین فلز جوش و فلز پایه متـ . خط ذوب fusion line