کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دید استوانهیاخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
visibility map
نقشۀ دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که نواحی فاقد امکان دید مستقیم را مشخص میکند
-
field of view
میدان دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ناحیهای از آسمان که در معرض دید تلسکوپ یا هر آشکارساز متصل به آن قرار میگیرد
-
line of sight, LOS
خط دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ، مهندسی نقشهبرداری، نجوم رصدی و آشکارسازها] [علوم جَوّ، نجوم رصدی و آشکارسازها] خطی فرضی نشانگر سیر پرتوِ نور از هدف به چشم [مهندسی نقشهبرداری] خطی فرضی بین نشانۀ واقع بر تارک عدسی و نقطۀ گرهی عقبی عدسی شیئی دوربین
-
field of regard
دامنۀ دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] بیشینۀ گسترۀ زاویهای ممکن برای نشانهروی تلسکوپ
-
seeing
دید 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] معیاری برای اندازهگیری میزان آشفتگی تصویر بهدستآمده از تلسکوپ براثر تلاطم جوّ
-
view 1
دید 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جلوۀ بصری یک مکان یا گستره متـ . چشمانداز 2، منظره
-
دید 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] ← بینایی
-
runway visibility
دید باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محدودهای در راستای باند که در اوضاع جوّی حاکم بر محیط از یک نقطۀ معین بر روی باند قابل مشاهده است
-
دید پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نمای دید پرنده
-
synthetic vision, pictorial format avionics
دید تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نمایش عوارض سطح زمین ازجمله موانع و باندهای پرواز که درواقع همان چیزی است که خلبان از پنجرۀ اتاقک خلبانی میبیند
-
foresight 2
دید جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] قرائت چوبۀ ترازیابی بر روی نقطۀ بعدی، یعنی نقطهای که قرار است ارتفاع آن تعیین شود
-
dome seeing
دید حفاظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] کمیت دید هنگامی که از داخل حفاظ اندازهگیری میشود
-
دید خزنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نمای دید خزنده
-
binocular vision
دید دوچشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] استفادۀ همزمان از هر دو چشم بدون مشکل دوبینی
-
chromatic vision, colour vision
دید رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تشخیص رنگهای مختلف سازندۀ طیف نور مرئی