کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دَوَران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دَوَران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← چرخش 1
-
واژههای مشابه
-
epoch 2
دوران 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] برههای از تاریخ که به دلیل واقعۀ فرهنگی یا تاریخی خاص، برجسته و متمایز باشد
-
Historic period
دوران تاریخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر دورهای در گذشته که ازطریق مدارک نوشتاری قابل پژوهش باشد
-
Dark Ages
دوران تاریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورههای بلافصل بعد از سقوط تمدنها یا زمانیکه مدارک باستانشناختی مربوط به آن، در مقایسه با ادوار پیشین، به دورهای از انحطاط اشاره دارد
-
erathem
دورانسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعهسنگهایی که در یک دوران تشکیل شدهاند
-
دَوران واریماکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← دَوران بیشینورد
-
historic archaeology
باستانشناسی دوران تاریخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] شاخهای از باستانشناسی که به مطالعۀ فرهنگها و جوامعی که به مرحلۀ خط و کتابت رسیدهاند میپردازد
-
classical archaeology
باستانشناسی دوران کلاسیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] شاخهای از باستانشناسی دوران تاریخی که به مطالعۀ تمدن یونان و روم باستان اختصاص دارد
-
varimax rotation
دَوران بیشینِورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دَورانی متعامد از عاملها در تحلیل عاملی که پراکنش بیشینه/ ماکسیمم بین بارهای عاملی ایجاد کند و بدینترتیب تفسیر عاملها را معنیدارتر سازد متـ . دَوران واریماکس
-
جستوجو در متن
-
bloom 4
گلدهی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] دوران شکوفه کردن گیاه
-
subera
زیردوران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از یک دوران که از دو یا چند دوره تشکیل شده است
-
blade angle
زاویۀ پرّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. زاویۀ بین محور پرّه و محور دوران 2. زاویۀ بین جلوی پرّۀ ملخ و صفحۀ دوران
-
flattened ellipsoid, oblate ellipsoid
بیضیوار پخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بیضیوار حاصل از دَوران یک بیضی حول یکی از محورهایش بهطوریکه قطر دایرۀ استوای آن از طول محور دَوران بیشتر باشد