کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوغاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
slip1, slurry
دوغاب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] مخلوطی از ذرات رُسی و/ یا غیررُسی معلق در آب
-
lime slurry
دوغاب آهک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مخلوط آب و ذرات معلق آهک
-
جستوجو در متن
-
deflocculant
لختهزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] مادهای که کلوخههای دوغاب را میپراکند تا تعلیقهای کلوئیدی یا نزدیک به کلوئیدی ایجاد شود و دوغاب را روانتر سازد متـ . روانساز
-
solid casting
ریختهگری توپُر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نوعی ریختهگری دوغابی که در آن دوغاب تخلیه نمیشود و قالب متخلخل متشکل از دو بخش اصلی است
-
deflocculation
لختهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پراکنش ذرات دوغاب با افزودن مقدار اندکی مواد افزودنی مناسب متـ . روانسازی
-
drain casting, hollow casting
ریختهگری توخالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نوعی ریختهگری دوغابی برای ساخت قطعههای توخالی، مانند قوری، که در آن دوغاب اضافی از قالب تخلیه میشود
-
pressure casting
ریختهگری فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نوعی ریختهگری دوغابی که در آن سرعت ریختهگری و درنتیجه بازده با تحت فشار قرار دادن دوغاب افزایش مییابد
-
glaze 1
لعاب 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] 1. پوشش نازک شیشهای که ازطریق پخت بر روی محصولات سرامیکی تشکیل میشود 2. مخلوط پودر شیشۀ خشک یا دوغاب آمادهشده برای لعابکاری
-
powdered activated carbon, PAC 2
کربن فعال پودری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی کربن فعال با قطر دانهای کمتر از پنجاه میکرون که آن را بهصورت دوغاب به آب میافزایند تا ترکیبات آلی، بهویژه مواد مولد بو و طعم را جذب کند
-
slip casting
ریختهگری دوغابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نوعی ریختهگری که در آن دوغابِ بدنه به درون قالب متخلخل، عموماً گچی، با هر شکلی ریخته میشود تا بهتدریج با از دست دادن آب جسمی سخت بر جای بماند
-
cup-and-bob viscometer/ cup and bob viscometer, bob-and-cup viscometer
گرانرَویسنج چرخکپیالهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی گرانرَویسنج که دارای یک قطعۀ چرخان پیستونمانند و یک کاسۀ پر از مایع است که از آن برای اندازهگیری گرانرَوی مایعات ریختنی، دوغابها، نَرماسُلها و محلولها استفاده میشود و در آن گشتاور چرخش ملاک اندازهگیری گرانرَوی است
-
corrodkote test
آزمون پوشخوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای پوششهای فلزی بهویژه پوششهای تزیینی حاصل از الکترونهشت، با استفاده از محلول مسنیترات و آهنکلرید 3 و آمونیمکلرید و خاک کائولین که بهصورت دوغاب بر روی سطح نمونه برای مدت زمان مشخص زده میشود