کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دور گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
long shot
نمای دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن موضوع از فاصلۀ دور دیده میشود و شامل موضوع اصلی و بخشی از جزئیات صحنه است
-
far field
میدان دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] میدانی که در گمانهزنی الکترومغناطیسی دور از چشمه قرار دارد
-
qualifying round
دور انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دور مقدماتی یک رقابت که با هدف محدود کردن تعداد شرکتکنندگان برگزار میشود
-
دور ترافیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دور شدآمد
-
idle speed
دور درجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آرامترین دور موتور هنگامی که هیچگونه بار مکانیکی بر آن وارد نمیشود
-
traffic pattern
دور شدآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسیر مشخص پرواز هواگَرد در هنگام تقرب یا ترک فرودگاه متـ . دورِ ترافیک
-
polarity epoch
دور قطبایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دورهای زمانی که در آن میدان مغناطیسی زمین عمدتاً قطبایی یکسان دارد
-
abduct
دور کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ایجاد فاصله بین یک اندام و صفحۀ مرکزی بدن یا بین انگشتان و خط محوری دست یا پا
-
racking turns
دور همبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رفتوبرگشتهای ریسمان همبندی به دور دو طناب به شکل هشت انگلیسی
-
نظام آموزش از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← نظام آموزش از راه دور
-
windshield surround, indscreen surround
نوار دور شیشۀ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن
-
medium long shot, American shot
نمای نیمهدور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که میدان دید آن حد واسط نمای دور و نمای متوسط است
-
یادگیرنده از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← یادگیرنده از راه دور
-
distance learner
یادگیرنده از راه دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فردی که در مکانهای فیزیکی جدا و دور از یاددهنده قرار دارد و ارتباطش با یاددهنده ازطریق ابزارها و رسانههای مختلف امکانپذیر است متـ . یادگیرنده از دور
-
یادگیری از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← یادگیری از راه دور