کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده ملک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
enabler 2
میدانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] فردی که کارهای او سبب میشود که دیگری، عموماً یک معتاد، با پیامدهای ناگوار رفتارش روبهرو نشود
-
village tour
دهگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی که در آن گردشگران با زندگی روستایی و طبیعت آشنا میشوند
-
burdened ship
کشتی راهده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← شناور راهده
-
captodative effect
اثر دهوگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] اثری بر روی پایداری رادیکال کربنمرکز که با مجموعۀ اثرهای مربوط به گروههای جانشین الکترونکشنده و الکتروندهندۀ متصل به کربن معین میشود
-
accelerating potential
پتانسیل شتابده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ولتاژ مثبت زیادی که به الکترود شتابدهندۀ الکترون وارد میشود
-
crop tree, final crop tree
درخت چوبده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که بهکمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
-
give-way vessel, burdened vessel
شناور راهده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که مطابق با قوانینِ راه باید از مسیر شناور دیگر دور شود متـ . کشتی راهده burdened ship
-
رسوبده الکترواستاتیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← رسوبده ایستابرقی
-
electrostatic precipitator
رسوبده ایستابرقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی که با استفاده از ولتاژ بالای جریان مستقیم و ایجاد محیط یونیده در میدان الکتریکی، ذرات موجود در گاز ورودی را باردار میکند و به طرف الکترود جمعآورنده میراند و از گاز جدا میکند متـ . رسوبده الکترواستاتیکی اختـ . ...
-
crop-tree thinning
تُنُک کردن درخت چوبده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی تُنُک کردن که با هدف تقویت و اصلاح درختان چوبده صورت میگیرد
-
جستوجو در متن
-
cadastre/ cadaster
حدنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ثبت رسمی موقعیت و اندازه و ارزش و مالکیت هر ملک
-
forest estate
ملک جنگلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عرصهای با کاربرد جنگلی، فارغ از نوع مالکیت آن
-
forest valuation
ارزشگذاری جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شاخهای از جنگلداری که به ارزشگذاری ملک جنگلی و اجزای آن میپردازد
-
occupation level crossing
تقاطع همسطح اختصاصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تقاطع همسطحی که دسترسی به ملک یا عرصۀ اختصاصی را فراهم میکند