کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده اعظم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bakery product
فراوردۀ نانوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هر محصولی که بخش اعظم آن از آرد باشد و در نانوایی پخته شود
-
white flour
آرد سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آردی که بخش اعظم آن از دروندانۀ گندم تشکیل شده است
-
mass 1
توده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] بخش اعظم مردم جامعه که از نخبگان جامعه متمایز هستند
-
skim milk, skimmed milk, nonfat milk
شیر بیچربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که با جدا کردن تمام یا بخش اعظم چربیِ شیر کامل به دست میآید
-
dryer 2
خشککن 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که بخش اعظم رطوبت مواد غذایی را از بین میبرد
-
main line, main road
محور اصلی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جادهای اصلی که تمام یا بخش اعظم تردد میان دو نقطۀ مشخص در آن صورت میگیرد
-
cardiac muscle
ماهیچۀ قلب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ماهیچهای که بخش اعظم قلب را تشکیل میدهد و تنها ماهیچه مخطط غیرارادی بدن است
-
interstellar gas
گاز میانستارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] گاز رقیقی که فضای بین ستارهها را فراگرفته است و بخش اعظم آن هیدروژن است
-
volcanic mud
گِل آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی که بخش اعظم آن را خاکستر حاصل از یک فوران آتشفشانی و آب تشکیل میدهد
-
supersonic propeller
ملخ اَبَرصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که بخش اعظم سطح پرّههای آن برای کار در سرعت نسبی اَبَرصوتی طراحی شده است
-
brown flour
آرد تیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آردی که حاوی بخش اعظم سبوس دانۀ کامل غلات است
-
base year
سال مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سالی که بخش اعظم دادههای گردآوریشده در مطالعات حملونقل به آن مربوط میشود
-
lifting body
پیکرۀ بَرارزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با بال کوچک که بدنۀ آن همه یا بخش اعظم نیروی بَرار را تولید میکند
-
plant-based diet
رژیم گیاهپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] برنامهای غذایی که در آن بخش اعظم انرژی و مواد مغذی با غذاهای گیاهی تأمین میشود
-
Andromeda, And
امراهالمسلسله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین فَرَس اعظم و برساوش متـ . مسلسله