کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهنده ورق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cheater
فریبدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] یکی از طرفین قرارداد که در حین اجرای قرارداد دروغ میگوید یا از آن قرارداد پیروی نمیکند
-
reactant
واکنشدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادهای که با مادۀ دیگر ترکیب شود و یک یا چند ترکیب جدید به دست دهد
-
donor parent
والدِ دهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از والدین گیاه دورگ که فقط یک بار از آن در تلاقی برگشتی استفاده میشود
-
connector 1
اتصالدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که نقش میانای فیزیکی را برای بافهها/ کابلهایی مثل بافه/ کابل نوری و هممحور ایفا میکند
-
consignor
تحویلدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شخص حقیقی یا حقوقی که کالا را برای ارسال به شرکت باربری تحویل میدهد
-
donor level
تراز دهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تراز انرژی واقع در فاصلۀ بین نوار رسانش و نوار ظرفیت که نزدیک به نوار رسانش بعد از تراز پذیرنده قرار دارد
-
accelerator
شتابدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← شتابدهندۀ ذرات
-
voter1, elector1
رأیدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که در رأیگیری شرکت کند
-
precipitant
رسوبدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که با افزودن آن به یک محلول رسوب ایجاد شود
-
عطروطعمدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مادۀ عطروطعمدهنده
-
flavouring agent
مادۀ عطروطعمدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیباتی که به خاطر عطر و طعمشان به مواد غذایی افزوده میشوند متـ . عطروطعمدهنده
-
passive cheater
فریبدهندۀ غیرفعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] فریبدهندهای که قرارداد را اجرا میکند، ولی سعی میکند اطلاعاتی بیش از آنچه در قرارداد آمده است به دست آورد
-
active cheater
فریبدهندۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] فریبدهندهای که قرارداد درحالاجرا را بهمنظور فریبکاری به هم میزند
-
female connector
اتصالدهندۀ ماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اتصالدهندهای که اتصالهای آن درون حفرهای تعبیه شده است و اتصالدهندۀ نر به درون این حفره فرومیرود و اتصالهایشان به هم وصل میشود؛ هدف از این سازوکار، ایجاد اتصال الکتریکی محکم و مطلوب بین اتصالدهندۀ نر و ماده است
-
male connector
اتصالدهندۀ نر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اتصالدهندهای متناظر با اتصالدهندۀ ماده که زائدۀ برجستۀ آن درون حفرۀ اتصالدهندۀ ماده قرار میگیرد تا اتصال الکتریکی مطلوبی ایجاد شود