کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبال کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
توزیع کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← پخش کردن
-
زادآوری کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← تولیدمثل کردن
-
پر کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← باردار کردن
-
ضامن کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← غیرمسلح کردن
-
adjust 2
میزان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] مجموعه اَعمالی که برای جفت کردن و دقیق کردن و تنظیم یک دستگاه به کار رود
-
scalping
آردبیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] الک کردن آرد برای جدا کردن ذرات غیرآردی از آن در هنگام آسیا کردن
-
opening wedge osteotomy
استخوانبُری گوِهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] عوض کردن محور طولی با باز کردن قسمتی از استخوان برای صاف کردن استخوان بدجوشخورده
-
winterize
زمستانه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] سرد کردن روغن برای جدا کردن گلیسریدهایی با نقطۀ ذوب بالا و باقیماندۀ مومها
-
set 2
برنشاندن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برقرار کردن شرطی خاص، ازجمله یک کردن بیت یا صفر کردن دستگاه شمارش
-
set 3
برنشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند تنظیم کردن شرطی خاص، ازجمله یک کردن بیت یا صفر کردن دستگاه شمارش
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
deodorize
بوگیری کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حذف کردن بوی نامطلوب روغن یا مواد غذایی دیگر متـ . بوزدایی کردن
-
sieving
غربال کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] 1. جدا کردن ذرات زبر یا درشت از نرمه 2. جدا کردن ذرات جامد از مایع
-
ammoniation 2
آمونیاکدار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آمایش یا ترکیب کردن با آمونیاک
-
brace 3
زه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نصب کردن زه بر روی کمان